قيامت وزنى براى آنان قائل نيستيم
106- اين چنين است كه به خاطر كفرى كه ورزيدهاند و آيات و پيامبران مرا به ريشخند گرفتهاند، جزاى آنان جهنم است
107- بىگمان منزلگاه كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند، باغهاى فردوس است
108- كه جاودانه در آنند [و] از آنجا گرايش به هيچ جا ندارند
109- بگو اگر دريا براى [نوشتن] كلمات پروردگارم مركب باشد، بىشك آن دريا، پيش از به پايان رسيدن كلمات پروردگارم، به پايان مىرسد، ولو آنكه مددى همانند آن به ميان آوريم
110- بگو من بشرى همانند شما هستم، با اين تفاوت كه به من وحى مىشود كه خداى شما خداى يگانه است، حال هر آن كس كه اميد در لقاى پروردگارش بسته است، كار نيكو پيشه كند و در پرستش پروردگارش كسى را شريك نياورد
به نام خداوند بخشنده مهربان
1- كهيعص
2- [كاف ها يا عين صاد] اين بيان رحمت پروردگارت در حق بندهاش زكرياست
3- چنين بود كه به ندايى خاموش پروردگارش را به دعا خواند
4- گفت پروردگارا استخوانم سستى گرفته و برف پيرى بر سرم نشسته است، و پروردگارا هرگز در دعاى تو سخت دل نبودهام
5- و من پس از خويش از وارثان بيمناكم، و همسرم نازا است، پس از پيشگاه خود به من وارثى عطا فرما
6- تا هم وارث من باشد و هم وارث آل يعقوب، و پروردگارا او را مقبول بگردان
7- [فرمود] اى زكريا ما تو را به پسرى كه نامش يحيى است و تاكنون همنامى برايش قرار ندادهايم، مژده مىدهيم
8- گفت پروردگارا چگونه مرا پسرى باشد، حال آنكه همسرم نازا است و خود نيز از پيرى به فرتوتى و فرسودگى رسيدهام
9- [فرشته] گفت اين چنين است، پروردگارت فرموده است آن كار بر من آسان است، و خودت را پيشتر آفريدهام و چيزى نبودى
10- گفت پروردگارا براى من نشانهاى قرار بده فرمود نشانه تو اين است كه سه شب [و روز] در عين سلامت، با مردم نتوانى سخن گفت
11- [زكريا] از محراب به نزد قومش بيرون آمد، و به آنان اشاره كرد كه بامدادان و شامگاهان [او را] نيايش كنيد
12- [گفتيم] اى يحيى كتاب آسمانى را به جد و جهد بگير، و به او در عهد صباوت نبوت بخشيديم
13- و از سوى خويش بر او رحمت آورديم و پاكيزهاش داشتيم و او پرهيزگار بود
14- و در حق پدر و مادرش نيكوكار بود و زورگوى سركش نبود
15- و بر او در روزى كه زاد، و روزى كه در مىگذرد و روزى كه زنده برانگيخته مىشود، درود باد
16- و در كتاب از مريم ياد كن آنگاه كه از خاندان خويش، در گوشهاى شرقى، كناره گرفت
17- و از آنان پنهان شد، آنگاه روح خويش [جبرئيل] را به سوى او فرستاديم كه به صورت انسانى معتدل به ديده او درآمد
18- [مريم] گفت من از تو اگر پرهيزگار باشى به خداى رحمان پناه مىبرم
19- گفت من فقط فرستاده پروردگارت هستم، تا به تو پسرى پاكيزه ببخشم
20- [مريم] گفت چگونه مرا پسرى باشد، و حال آنكه هيچ بشرى به من دست نزده است و من