شیخ فضل ‏الله نوری

علی محمد بشارتی

نسخه متنی -صفحه : 15/ 13
نمايش فراداده

همانگونه كه گفتيم انقلاب مشروطه نقطه عطفي در تاريخ سياسي كشور ماست. كشور به انقلاب مشروطه به قولي از مرحلؤ ديكتاتوري به مرحلؤ مشروطه قدم گذاشت و از خودكامگي رها گشت. ولي به نظر نگارنده انقلاب مشروطه دورؤ ديكتاتوري سنتي را به ديكتاتوري مدرن تبديل نمود.

انقلاب مشروطه باورهاي مذهبي مردم را به سُخره گرفت و با برنامه‏ريزي زمان‏بندي شده كه قدرتهاي استكباري تنظيم كرده بودند، به تدريج مردم را از اسلام سياسي جدا كرد و وارد مرحله سكولاريسم نمود.

جرم شيخ فضل‏اللّه اين بود كه دست دشمن را خوانده بود و مي‏دانست كه قصد لندن در حمايت وسيع از مشروطه‏خواهان در حقيقت دفاع از تز حكومت منهاي اسلام است. وگرنه لندن كه در قلمرو استعماري خويش سخت‏ترين و خونين‏ترين و بي‏رحم‏ترين حكومت‏ها را به قدرت رسانده است چگونه ممكن است از مشروطه حمايت كند. شيخ فضل‏اللّه كه خود با دقت از برنامه‏هاي عوامل لندن در تنظيم قانون اساسي پي برده بود و وحشت آنها را به هنگام تدوين قانون اساسي از اسلام و روحانيت مشاهده نموده بود به خوبي مي‏دانست كه سران مشروطه جز به منافع درازمدت انگليس به چيز ديگري نمي‏انديشند.

شيخ فضل‏اللّه به خوبي مشاهد مي‏كرد كه نهضت شكوهمندي كه به رهبري علمأ براي محدود كردن قدرت شاهان خودكامه به راه افتاده بود و به پيروزي چشمگيري هم انجاميد چگونه توسط گروهي دين‏ستيز و اسلام‏گريز به اعوجاج كشيده شد و عرصه را بر دين‏مداران تنگ كرد. شيخ فضل‏اللّه مي‏ديد كه علمأ اعلام نجف و تهران و ساير شهرهاي ايران يك زبان، تندروي سكولارها را در تدوين قانون اساسي رد كردند و نوشتند: كه مجلس شوراي عمومي منافي با قواعد اسلام است و ما مسلمانان ابداً راضي نمي‏شويم كه وهني به اسلام و دين ما برسد و در مقابل احكام اسلاميه، شاه و رعيت يكسان است و بر همه لازم است حفظ دين و آيين شريعت حضرت سيدالمرسلين..." اين نامه را حدود سيصد تن از علمأ و مجتهدان برجسته مهر و امضأ نموده بودند.25

شيخ فضل‏اللّه به نحوي متوجه بود كه تقي‏زاده كه پرچمدار سكولاريسم شده است مورد حمايت همه عناصر ضد دين اعم از دربار و درباريان و عناصر مختلف دين‏گريز قرار مي‏گيرد. لندن نيز بي‏شرمانه از وي حمايت مي‏كند. در آن هنگام كه علماي نجف او را را تكفير كردند لندن او را به آغوش مي‏كشد و شديداً از وي جانبداري مي‏نمايد...

در اينجا براي آنكه از مسايل سياسي زندگي شيخ فضل‏اللّه چيزي فروگذار نشده باشد به طور خلاصه علت ملاقات شيخ با محمدعلي‏شاه در دورؤ استبداد صغير را مي‏نگاريم: به قول مرحوم شوشتري:

مرحوم شيخ فضل‏اللّه در مدتي كه محمدعلي‏شاه در باغشاه سكونت داشت برخلاف ميل و رضايتش يك مرتبه او را به باغشاه بردند و در آن مجلس هم از مذاكرات شيخ، شاه فهميد كه شيخ با اقدامات او و درباريانش مخالف است. وي در ادامه مي‏گويد:

مشيرالسلطنه كه در آن روزگار صدراعظم بود براي رفع اختلاف دربار با وي به منزل وي رفت و پس از مذاكرات زيادي كه با شيخ كرد مايوس از منزل شيخ خارج گرديد. حتي در مراجعت به حاجي علي‏اكبر بروجردي اظهار كرد كه اين رفتار حضرت آقا با شاه و ما بدتر از رفتار سيدين مسندين (بهبهاني و طباطبايي) است.26 تصور محمدعلي‏شاه اين بود كه مي‏تواند شيخ فضل‏اللّه را كه مخالف مشروطه شده به خود نزديك كند. حال آنكه از نظر شيخ مشروطه غيرمشروعه با حكومت محمدعلي‏شاه تفاوت چنداني نداشت.