کرامات معصومیه (س)

علی اکبر مهدی پور

نسخه متنی -صفحه : 108/ 102
نمايش فراداده

هزينهء تعمير خانه

يكي از فضلاي حوزه علميه قم عنايت بي بي را در مورد هزينه تعمير خانه اش به تفصيل براي نگارنده نوشته كه فشرده آن در اينجا نقل مي شود:

به سال 1368 ش. منزل كوچكي در قم خريدم، اين خانه اگر چه قديمي نبود، ولي به تعمير اساسي نياز داشت.

به هنگام نصب قفلي كه در آن زمان از طرف سازمان آب قبل از كنتور آب نصب مي شد، كوچه را كندند و قفل را نصب كردند، در اثر بي دقتي مأموران، لوله آب تركيده، مدتي آب به زير ساختمان رفته، موجب نشست ساختمان گرديد.

خانه به تعمير اساسي نياز پيدا كرد، ولي وسائل آن، و از همه مهمتر مخارج آن فراهم نمي شد، و ادامه آن وضع، جان ما، همسايگان و رهگذرها را تهديد مي كرد.

شب دهم ماه رجب 1422 هـ . كه شب جمعه و شب ميلاد مسعود حضرت جواد الائمه عليه السّلام بود، تصميم گرفتم كه به حرم مطهّر بي بي دو عالم مشرف شده، هزينه تعمير خانه را به عنوان عيدي از كريمه اهلبيت تقاضا كنم، زيرا مي دانستم كه عمه ها معمولاً به برادرزاده ها علاقه فروان دارند.

مقداري شيريني تهيه كردم و بعد از نيمه شب بح حرم مطهّر مشرف شدم، شيريني ها را در ميان زائرين تقسيم نموده، به محضر ولي نعمت خود عرضه داشتم:

اي كريمه اهلبيت، امشب چشم شما را با ميلاد مسعود برادرزاده گرامي تان، حضرت جواد الائمه عليه السّلام روشن شده است، آن هم فرزندي كه براي شما بسيار عزيز بود، فرزندي كه حضرت امام رضا عليه السّلام در حق او فرمود:

" در اسلام مولودي متولد نشده كه بركتش برشيعيان ما بزرگ تر از او باشد ".

زيرا قبل از تولّد او گروه هاي منحرف از خط امام، به امام رضا عليه السّلام نسبت عقيم بودن زده، امامت او را زير سئوال مي بردند. با ولادت اوبود كه مسائل امامت شفاف شد و خط بطلام بر مسلك واقفيه زده شد.

تا سحر در حرم مشغول توسّل بودم، بعد از نماز صبح به منزل آمده استراحت كردم.

در عالم رؤيا ديدم آن قسمت ازخانه كه آب زير آن رخنه كرده بود، تجديد بنا شده، حدود نيم متر عقب نشيني شده، دو سه نفر روي باقيمانده ديوار ايستاده، درباره فروش منزل گفتگو مي كنند.

هنوز ماه رجب نگذشته بود كه معماري آمد و خصوصيات كار را بررسي كرد و قرارداد بست و هزينه اش به طرز عجيبي فراهم شد.

در مدّت چند ماه خانه به صورت مطلوبي تعمير شد، قسمتي از آن تجديدي بنا گرديد و همان مقدار كه در خواب ديده بودم عقب نشيني شد.

در ايّام بنايي افرادي به حساب من پول ريختند كه اگر در خواب مي ديدم باور نمي كردم.

در همه اين مدّت به ياد حديثي از پيامبر اكرم صلي اللّه عليه و آله و سلّم بودم كه مي فرمود:

" حاجت هاي خود را از خداوند منّان بخواهيد، حتي بند كفشتان را، زيرا اگر او فراهم نكند، هرگز فراهم نشود ".