تفسیر آیات حج، سوره بقره، آیه 129

عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 15/ 13
نمايش فراداده

نقد بيان فخر رازي

اين (يُزَكِّيهِم) كه خداي سبحان به پيغمبر نسبت داد فرمود: پيغمبر مزكّي انسانهاست، امام رازي در تفسيرش دارد كه منظور از اين تزكيه تصرف در باطن نيست، براي اينكه پيغمبر ـ معاذالله ـ اين قدرت را ندارد و اگر اين قدرت را داشته باشد، اِعمال نمي‌كند [چون] اگر اعمال بكند مي‌شود جبر.21

ـ مقام ولايت انبيا و تصرف در نفوس ديگران به اذن خدا

همه اين اصول في نفسه باطل است و با مبنايي هم سازگار نيست. اوّلاً، آن كسي كه به مقام شامخ نبوّت رسيده است در نفوس انسانها يقيناً مؤثّر است به اذن خداي سبحان. آن كه بر همه خاطرات اطلاع دارد و از همه خاطرات مستحضر است تصرّف هم مي‌كند. خداي سبحان فرمود: (أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ)22؛ اين اِغناء و بي‌نيازي كه وصف خداست، خدا همين وصف را براي پيغمبر هم قرار داد. اگر خدا فرمود: (أَغْنَي وَأَقْنَي)23 يعني غِنا و قُنيه؛ بي‌نيازي و سرمايه، همه را خدا مي‌دهد. در اين كريمه اِغناء و بي‌نيازكردن را به پيغمبر نسبت داد، فرمود: (أَغْنَاهُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ) پس پيغمبر چنين صفتي دارد.

ـ جبري‌نبودن تصرف در نفوس ديگران

و اين مستلزم جبر نيست: اولاً، شما ـ يعني امام رازي ـ كه جبري هستيد، اگر اين كار را بكند جبر مي‌شود كه با مكتب شما سازگار است، اين تالي فاسد نيست. و اما چرا جبر نمي‌شود؟ براي اينكه اين تزكيه كه در آغاز امر نيست. اين تزكيه به عنوان پاداش سالك الي الله است. اگر كسي چند قدم رفت يعني در بخش تلاوت آيات، آيات الهي را استماع كرد: (إِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُو)24 آيات الهي براي او قرائت شد او آگاه شد و عالم شد، عالم به كتاب و حكمت شد شروع به عمل كرد، مقداري اين راه را با دشواري و با سختيِ «حفت الجنة بالمكاره»25 و طبق بيان مبارك حضرت امير(سلام الله عليه) «المكارم بالمكاره»26 طي كرد، آن‌گاه در نيمه راه كسي از طرف مولا مي‌آيد دستش را مي‌گيرد [و] مي‌برد وگرنه در طليعه امر كه كسي را تزكيه نمي‌كنند. در بين راه انسان را از فيض خاص برخوردار مي‌كنند به عنوان ايصال به مطلوب، راه را بهتر به او نشان مي‌دهند، شوقي در او ايجاد مي‌كنند، كششي در او ايجاد مي‌كنند كه اين راه را به سهولت طي كند. آنكه مستلزم جبر نيست. اين كه همه مشكلات را طي كرده و طي مي‌كند خداي سبحان فرمود: اگر يك مقدار مشكلات را طي كرد، يك قدري جلوتر آمد من دستش را مي‌گيرم جلوتر مي‌برم. اين همان هدايت به معناي ايصال به مطلوب است كه اين ديگر جبر نيست. اين براي كسي است كه همه امتحانها را پشت سر گذاشته [است].

پس پيغمبر اين قدرت را هم دارد كه مزكّي باشد يعني در باطن نفوس به عنوان ولايت تكويني به اذن الله اثر بكند، هيچ تالي فاسدي هم ندارد. امّا اين در آغاز امر نيست. اين به عنوان هدايت پاداشي در بين راه يا در اواخر راه است.