و اين معنا را هم در سوره مباركه «نور» خداي سبحان هشدار داد كه اگر فضل الهي نباشد احدي اهل تزكيه نيست؛ آيه 21 سوره «نور» اينچنين فرمود: (وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَي مِنكُم مِن أَحَدٍ أَبَداً) ، عالمشدن ممكن است امّا سودي ندارد. اين علم نه تنها سودي ندارد بلكه يومالقيامه حجّت عليه انسان است. عمده آنچه كه انسان را ميرهاند تزكيه است، آنچه كه (قَدْ أَفْلَحَ) است تزكيه است: (قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَكَّي)27 يا (قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا)28 ، نه «قد أفلح من علم و اجتهد و تفقه»، اينچنين نيست.
ـ انذار خويش و مردم هدف اصليِ تفقه
در همان آيه معروف تفقه هم كه ميفرمايد: برويد به سراغ حوزههاي علميه تا فقيه بشويد، اين فقيهشدن نيمه راه است، فرمود: (لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ) كه بعد چه كنند؟ بعد (وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ)29؛ مردم را از آتش بترسانند. آن هم نفرمود فقيه بشوند عالم بشوند، مرجع بشوند كه براي مردم سخنراني بكنند يا درس بگويند يا كتاب بنويسند. چون درسگفتن و سخنرانيكردن و كتابنوشتن و اينها، باز نيمه راه است. عمده، آن انذار از آتش است كه مردم را از جهنم بترسانند. خب، اين كار هر كسي هم نيست، هر كسي هم آن عرضه را ندارد كه مردم را از جهنم بترساند. حرف هر كسي هم در مردم اثر نميكند. مردم با حرف هر كسي هم از شعله جهنم نميترسند. آن انذار است، فرمود: مردم را از آتش بترسانند. مگر اين كار هر كسي است؟! مگر اين مثل ساير رشتههاست كه بشود انسان با چهل يا پنجاه سال درسخواندن به اينجا برسد؟! فرمود: برويد مردم را از آتش بترسانيد [و] تا مردم از جهنم نترسند ممكن نيست اصلاح بشوند. اين هدف اصلي است يعني خود بترسيد و بترسانيد. در اينجا فرمود: اگر فضل الهي نميبود كه احدي وارسته نميشد: (وَلَوْلاَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَي مِنكُم مِن أَحَدٍ أَبَداً وَلكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ)30 اين (يُزَكِّيْ مَن يَشَاءُ) تزكيه تكويني است؛ اين ارائه به مطلوب نيست، اين ايصال به مطلوب است؛ اين ارائه طريق نيست، اين تزكيه به معناي ايصال به مطلوب است و امثال ذلك. همين را به پيغمبر(عليه آلاف التحية والثناء) هم نسبت داده است.«والحمدلله رب العالمين»