ـ اتمام حجت الهي با فرستادن پيامبران، دليل بر كافينبودن عقل
آنگاه نمونههايي از اين را ذكر كرد؛ اين اصل كلي را در سوره مباركه «نساء» مشخص كرد فرمود: عقل در عين حال كه محترم است هرگز جاي دين را نميگيرد. بعد از اينكه فرمود: ما سلسله انبيا را فرستاديم: (وَرُسُلاً قَدْ قَصَصْناهُمْ عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَرُسُلاً لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللّهُ مُوسَي تَكْلِيما * رُسُلاً مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ)10 كه اين هدف رسالت عامّه است مخصوص به يك پيغمبر نيست، آنگاه فرمود: (لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَي اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ)11 خب، اگر عقل كافي بود، [پس] خدا حجّت بر مردم داشت، قبل از رسل هم حجّت داشت. اگر عقل كافي بود براي اتمام حجّت، خدا نميفرمود ما انبيا را فرستاديم تا مردم حجّت نداشته باشند. خب، مردم كه عقل دارند، اگر عقل كافي بود خدا نميفرمود ما براي اتمام حجّت انبيا فرستاديم، براي اتمام حجّت همان عقل كافي بود. معلوم ميشود عقل كار وحي را نميكند هر چه هم ترقّي كند. لذا ما چرا (رُسُلاً مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ) فرستاديم؟ براي اينكه مردم حجّت نداشته باشند. خب، اگر عقل كافي بود، خدا ميتوانست بگويد به اينكه ديگر حجّت نداريد، من به شما عقل دادم؛ ولي عقل وحده كافي نيست: (لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَي اللّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ). معلوم ميشود قبل از رسول مردم ميتوانند احتجاج كنند. بگويند: خدايا! (لَوْلاَ أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَذِلَّ وَنَخْزَى)12 اگر انبيا نميآمدند انسانها در قيامت احتجاج ميكردند ميگفتند: چرا پيغمبر نفرستادي كه ما به ذلّت نيفتيم؟! (لَوْلاَ أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولاً فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَذِلَّ وَنَخْزَى)، معلوم ميشود عقل براي اتمام حجّت كافي نيست، اين نيمي از حجّت است، بعد از اينكه فرمود: عقل وحده در عين حال كه ضروري و لازم است كافي نيست.