در آيه 103 سوره توبه خداي سبحان به رسولش فرمود: (خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا)14 ، معلوم ميشود تزكيه غير از تدريس اخلاق است. يك وقت كسي درس فقه ميگويد، يك وقت درس اخلاق ميگويد؛ اين تعليم فقه و اخلاق است نه تزكيه. يك وقت عملاً اينها را وادار ميكند به وارستگي. فرمود: از اينها زكات بگير اينها را پاك كن. از اينها صدقات واجبه را دريافت كن اينها را تطهير كن. معلوم ميشود علاقه به مال نجس است، نه خود مال. خب، بالاخره همين مال است كه وقتي به دست وليّ مسلمين رسيد ميشود سهم مبارك امام. خب، پس مال آلوده نيست آنچه كه آلوده است تعلّق است. و اين تعلّق مادامي كه هست طرف را آلوده ميكند وگرنه خود مال به آلودگي متصف نميشود. اگر به دست مبارك رسول [صلّي الله عليه وآله وسلّم] برسد ميشود جزء بيتالمال جزء وجوهات پربركت. خب، همين مال است «مال بما انّه مال»، نه آلوده است، نه طاهر. آن تعلق است كه يا طاهر است يا آلوده. فرمود: اين تعلق را قطع كن. اين تعلق، اين شيء مادامي كه به اينها مرتبط است اينها را آلوده ميكند. (خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا)15 كه اين (تُطَهِّرُهُمْ) به تعبير شيخ طوسي(رضوان الله عليه) چون مجزوم نيست اين جمله در محل نصب است تا صفت براي صدقه باشد. (خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ) يعني اين صدقه مطهّر است، اين كار مطهّر است. وقتي انسان قطع علاقه كرد پاك ميشود وگرنه آن مال آلوده نيست، (وَتُزَكِّيهِم بِهَا).
ـ عمل صالح، عامل قريب تزكيه
خب، اگر پيغمبر بفرمايد كه (أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَآتُوا الزَّكَاة)16 ، اين تعليم كتاب و حكمت است، اين تزكيه نيست. وقتي مأمور ميفرستد زكات ميگيرد اين تزكيه است، وقتي اخذ ميكند اين تزكيه است. آنجا كه ميگويد: (أَقِيمُوا الصَّلاَةَ وَآتُوا الزَّكَاة) اين تعليم كتاب و حكمت است. آنجا كه اخذ ميكند، صدقات را دريافت ميكند و به بيتالمال ميرساند، اين تزكيه است. (خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا)17 ؛ پيغمبر مزكّي است به وسيله عمل، عمل مزكّي است براي اينكه عامل قريب است و امثال ذلك. اينها نموداري از تزكيه است.