جداسازی ثابت ها و متغیرها در دین

احمد عابدینی

نسخه متنی -صفحه : 27/ 5
نمايش فراداده

پاسخ داد:

(قال(ص) ذلك والدّين قُلّ فامّا الآن وقد اتّسع نطاقه و ضرب بجرانه فامرؤا وما اختار.)7

پيامبر اكرم(ص) هنگامى چنين دستورى داد كه مسلمانان, كم شمار بودند, ولى اكنون كه دايره اسلام گسترش يافته و دين پا بر جا شده است, هر كسى اختيار خود را دارد.

يا دستور پيامبر(ص) در جنگ خيبر, بر حرام بودن گوشت الاغ و اعلام كوتاه مدت و موقتى بودن حكمِ پيامبر(ص) از سوى امامان(ع)8 .

از اين نمونه ها, مى توان پاره اى از دگرگونيها را در احكام اسلام, خوراكيها, دادوستدها و عبادات, پذيرفت. از اين روى, پافشارى بر ثابت بوده كامل تمامى احكام, نياز به ردّ تمامى موردهايى دارد كه نشان گر دگرگون پذيرى پاره اى از احكام است كه تنها نمونه هايى از آنها ذكر شد.

روشن است كه نمونه ها, به همين چند مورد ويژه نمى شوند. در جنگها و صلحهاى پيامبر اكرم(ص), در جزيه و مقدار آن, در چگونگى تبليغ دين, در چگونگى بيان جانشين براى خود, در قضاوتهاى گوناگون, در همه جا دگرگونيهايى به چشم مى خورد; به گونه اى كه هيچ اهل انصاف و دادى, نمى تواند وجود دگرگونى را در بيش تر زمينه ها منكر شود.

در اين نوشتار, به نمونه هاى بسيار, به مناسبتهاى گوناگون اشاره مى شود و ثابت انگاران را به پاسخ گويى فرا مى خواند.

حتى هنگامى كه سخن از گونه هاى تغيير به ميان مى آيد, روشن خواهد شد كه هر كسى به گونه اى از تغيير, گرچه تغيير حكم به جهت تغيير كامل موضوع, باور دارد. و اگر بگو مگويى هست, درباره شيوه تفسير, مقدار تغيير و معيارهاى تغيير است كه نوشته حاضر, به بيان معيارها, و روشن گرى و ثابت كردن آنها خواهد پرداخت.

در اين خلاصه, ابتدا تلاش شد راهكارها و ديدگاه هايى كه براى برابرسازى احكام اسلام, برچگونگى و حال و روز جهان هر آن دگرگون شونده و از حالى به حالى در آينده, ارائه شده و اكنون مطرح هستند, به گونه سربسته, بيان و بررسى شوند, سپس به ثابت انگارانِ همه احكام و گزاره هاى دين, نمايانده شود كه حتى در زمان خود ائمه اطهار و همچنين در طول بيش از هزار سال عمر فقه شيعه, پيوسته احكامى از حالى به حالى دگرگونى يافته اند و ثبات مطلق معنايى ندارد.

بنابراين, بايد به فكر معيارهايى براى جداسازى ثابتها از ناثابتها بود كه عدالت, مصلحت, هماهنگى و برابرى با فطرت, هماهنگى و برابرى با عقل و… مى تواند از معيارها باشد كه در جاى خود, يك يك اين معيارها به بوته بررسى نهاده خواهد شد.

بايستگى تحقيق

به نظر مى رسد كه بحث جداسازى ثابتها از دگرگون شونده ها و معيارهاى جداسازى, از بحثهاى ريشه اى و بنيادين است و از زاويه و نگاه فرهنگى و از چشم انداز جامعه كنونى, از مهم ترين وظيفه ها و رسالتهاست. و تا اين مقوله, دست كم به گونه نسبى, روشن نشود, نوبت به ديگر مقوله ها و كارهاى فرهنگى نمى رسد; زيرا كارهاى فرهنگى و تبليغى و گستراندن اسلام در بين مردم خود و ديگر مردم جهان, بر پايه اصول و باورهايى است كه پرسشها و اشكالهاى مطرح, در اين بحث, همه آن اصلها و قاعده هاى بى چون و چرا و مسلّم را به چالش مى كشد.

از باب مثال, نخستين اصل در گسترش اسلام اين است كه: اين دين براى تمامى مردمان در تمامى زمانها آمده است.

(قل يا ايها النّاس انّى رسول اللّه اليكم جميعاً.)9

بگو اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شمايم.

(وما ارسلناك الاّ كافة للنّاس بشيراً و نذيرا.)10

و ما تو را جز بشارت گر و هشدار دهنده براى تمام مردم نفرستاديم.

(ما كان محمّد ابا احد من رجالكم ولكن رسول الله و خاتم النبيّين.)11

محمد پدر هيچ يك از مردان شما نيست, ولى فرستاده خدا و خاتم پيامبران است.

كه از مجموع اين آيات, جهانى بودن دين اسلام را مى توان ثابت كرد.

دومين اصل اين است كه: دين اسلام, جامع, كامل و مايه پيشرفت جامعه هاى بشرى است و همه نيازمنديهاى بشر, به گونه خوشايند و شايسته در اين دين بيان شده است.