است»(1)(اين را گويا به طور عقلي از انقباض و انبساط اجسام كشف كرده بود) . اما ارسطو بر اساس منطق حسگرايانه اش گفت: «اين حرف درست نيست؛ ما از طريق حس ميبينيم جسم به هم چسبيده است. ذرات كوچكي كه از هم فاصله داشته باشند (به نام اتم)، در جسم ديده نميشود و حس هم خطا نميكند. همين مخالفت ارسطو با نظريه أتمي ذيمقراطيس، باعث شد نظريه أتمي ذيمقراطيس زير خاك بماند تا پس از دو هزار سال كه در غرب منطق حسي ارسطوئي، كنار زده شد، و در نتيجه نظريه أتمي دوباره زنده شد.
يكي ديگر فيثاغورث بود. اين عالم رياضي و هيأت، گفت: «زمين دور خورشيد ميگردد نه بالعكس»(2). ارسطو مخالفت كرد و گفت: «ما با چشم خود ميبينيم كه خورشيد و ستارگان و ماه هر روز از اين طرف بيرون ميآيند و از آن طرف فرو ميروند؛ يعني هر روز خورشيد به دور زمين ميگردد».
راسل(3) در تاريخ فلسفهاش ميگويد: «دو هزار سال تسلط افكار ارسطو بر اروپا
1- تاريخ فلسفه راسل، ج 1، قسمت مربوط به ذي مقراطيس. 2- تاريخ فلسفه راسل، ج 1، قسمت مربوط به فيثاغورث. 3- برتراند آرتور ويليام راسل در سال 1872 به دنيا آمد. در طفوليت او، پدر و مادرش درگذشتند. در سن هيجده سالگي به دانشگاه كمبريج رفت و عمدتا به رياضيات پرداخت. او سپس به فلسفه گرايش پيدا كرد. در بين فيلسوفان بريتانيائي معاصر، برتراند راسل در سراسر جهان از همه مشهورتر است. اين شهرت تا حدي ناشي از اين است كه او تعداد معتنابهي كتاب و رساله در مباحث اخلاقي، اجتماعي و سياسي با چاشني مناسب در سطحي كه براي عموم قابل فهم باشد نوشته است. او در 1950 جايزه
نوبل را در ادبيات كسب كرد. او هميشه شجاعت دفاع از معتقداتش را داشته. راسل در اعتقاد به خدا وعدم آن يك فيلسوف لاادري است.