مثال: جان لاك(1) مثال زده و ميگويد: ما عدد را تا يك، دو و سه تفصيلا و با مشخصات تصور ميكنيم. عدد چهار، ده، بيست و صد را هم تا حدودي ميتوانيم به طور مشخص تصور کنيم، اما وقتي به هزار رسيديم، ديگر تصور تفصيلي آن خيلي سخت است. ما عدد يك، دو و سه را، علاوه بر تصور، تجسم هم ميكنيم؛ اما اعداد با رقم هاي بزرگ مثل هزار، ميليون و ميليارد را نميتوان تفصيلي و كامل تصور كرد؛ بلكه تصور آنها اجمالي است. پس نامحدود زماني و مكاني را اجمالا ميشود، تصور كرد؛ مثلا اگر در آسمان به پرواز
-1جان لاك در سال 1632 متولد شد. پدرش وكيل بود. او فلسفه خواند و ضمنا درس طب را نيز آموخت و در سال1674 جواز طبابت گرفت، ولي طبابت را پيشه خود نساخت. جان لاك در سال 1704 در حالي كه مزامير داوود براي او خوانده ميشد، در گذشت. تصنيف اصلي او < جستار(تحقيق)="" در="" فهم="" آدمي=""> است. او نخستين فيلسوفي بود كه تصنيف عمده اش را پس از دكارت، در پژوهش در فهم آدمي و حدود آن، وقف كرده بود. لاك همان طور كه از نوشته هايش پيدا است، سرشت بسيار معتدلي داشت و در شناخت طبيعت، تجربه گرا و در شناخت ماوراء الطبيعه، عقل گرا بود ومبدأ شناخت را، حس بيروني وشهود دروني ميدانست. جان لاك نظريه تصورات فطري را رد مينمايد. او اين كه < در="" فهم،="" بعضي="" مبادي="" فطري="" يا="" برخي="" مفاهيم="" آغازين="" هست="" كه="" انگار="" بر="" ذهن="" آدمي="" نگاشته="" شده="" اند=""> را قبول ندارد. جان لاك در مورد اخلاق ميگويد: اخلاق همانند رياضيات پذيراي برهان و استدلال است. لاك يكي از چهره هاي دوره روشنگري به وجه عام و مخالف حكومت هاي شاهي و استبدادي و طرفدار انتخابات آزاد بود.او از پايه گذار هاي نظام هاي انتخاباتي به شمار ميرود.