است، «وجود خارجي رابط» ندارد. گويا اينجا كلمه است، معني حرفي ندارد؛ در حالي كه معني حرفي در همه جملهها وجود دارد. اگر معني حرفي عبارت از «وجود خارجي رابط» است، بايد در حمل اول ذاتي هم باشد؛ اما در حمل اولي ذاتي و در هليات بسيطه(1)، ميگويند وجود رابط نيست؛ اما در هليات مركبه(2) از نوع موجبه مثل اينکه زيد انسان است يا اينکه رضا ايستاده است، ميگويند، وجود رابط هست. ولي به نظر ما در همه اينها «است» را به يك معني داريم. اين «است» كه معني حرفي است، در «حمل اولي ذاتي»، وحدت مفهومي «موضوع و محمول» را
توضيح: حمل، اتحاد دو امر مختلف است. اگر دو چيز اتحادشان در مفهوم و ماهيت باشد و اختلافشان در اموري مثل اجمال و تفصيل باشد، حمل ميان آنها حمل اولي ذاتي ناميده ميشود. مفاد آن اتحاد موضوع و محمول نيز در مفهوم است. مانند انسان حيوان ناطق است كه مفهوم موضوع، همان مفهوم محمول است. 1 - حمل شايع بر دو قسم است: 1- حمل بسيط. قضيهاي كه حمل آن بسيط باشد را، هلية بسيطه نامند 2- حمل مركب. قضيهاي كه حمل آن مركب باشد را، هليه مركبه نامند. هليه بسيطه قضيهاي است كه محمول در آن « موجودٌ » است. پس مفاد آن، اصل تحقق و ثبوت موضوع است؛ مثل قضيه « خدا موجود است » و« فرشته موجود است ».
هليه مركبه قضيهاي است كه بيانگر وصفي از اوصاف موضوع و حكمي از احكام آن يا يكي از ويژگيهاي آن باشد، نه اصل ثبوت آن. به عبارت كوتاه، حكايت از ثبوت چيزي براي چيزي ميكند؛ مانند « آتش گرم است »،« خدا مهربان است » و« فرشته معصوم است ».