علم، عقل، دین نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
ميرساند. در حمل شايع صناعي(1)، اگر بگوييم زيد انسان است، باز اين كلمه < است > كه معني حرفي است، ميرساند كه موضوع (=نهاد)، مصداق محمول (=گزاره) است. يعني زيد، مصداق انسان است و هر دو در خارج، موجود به وجود واحد هستند؛ در حالي كه در جمله «زيد انسان است»، كلّي (كه انسان باشد) و مصداق (كه زيد باشد)، جز يك وجود در خارج ندارند. يك موجود در خارج هم، نياز به وجود رابط ندارد. پس «وجود خارجي رابط» در «حمل شايع صناعي» هم در كار نيست. پس نظر صحيح اين است كه بگوييم كار <حروف>، نشان دادن وحدت «موضوع و محمول» است؛ حال وحدت مفهومي يا وحدتي خارجي همچون کلي طبيعي و فرد مصداق آن، مثلا ميرساند كه مفهوم مبتدا، همان مفهوم خبر است، يا مفهوم مبتداء، همان مصداق مفهوم خبر است: «زيد عالم است». همين كه نشان داده شود، اين زيد، مصداق عالم است، وقتي معلوم شد كه زيد مصداق عالم است، در نتيجه در ذهن هم مفهوم اين موضوع و مفهوم آن محمول، با هم رابطه پيدا ميكنند. «رابطه»، ميان يک کلي و مصداقش. ارتباط در معني حرفي، از همين به دست ميآيد كه توسط «معني حرفي»، معلوم ميشود، مفهوم اين كلمه اسمي،