در درون خود نيز به نباتات و حيوانات تقسيم ميشود.
حيوان هم در بدناش، تغذيه، تنفس و رشد، همان نبات است و نمو دارد. گياه كه تكثير ميشود، بدن انسان هم تكثير ميشود. بدن جانوران هم حيات نباتي دارد؛ اما جانور علاوه بر حيات نباتي در بدنشان، داراي ذهناند؛ يعني حيوان بر نبات، چيزي اضافه دارد كه همان نفس و انديشه است و گياهان آن را ندارند. در اديان به نفس، روح ميگويند كه مشخصه آن دو چيز است:
1 - ادراك حسي كه با آن، آگاهي را از محيط خود ميگيرد.
2- حركت ارادي كه با آن، كاري را که لازم دارد، انجام ميدهد.
گياهان رشد ميكنند، ولي حركت آنها ارادي نيست؛ اما جانوران همگي علاوه بر رشد، همچنين آگاهي و حركت ارادي هم دارند. مانند كرم خاكي كه وقتي حركت ميكند، بايد در جاي مرطوب باشد. لذا اگر جائي خشك باشد، متوقف ميشود و آنجا نميرود؛ چون برايش مضر است. پس حركت و توقف او، با اراده خودش است. شير و پلنگ هم وقتي شكار را با چشم ميبينند، آن را تعقيب کرده، ميدرند و ميخورند. پرندگان نيز چنين هستند؛ يعني حركت ارادي دارند. حيوانات كاملتر مثل انسان هم، همين حركتهاي ارادي را دارند. پس اراده، اختصاص به انسان ندارد. اراده مميزة حيوان از گياه است.
در فلسفه اختلافي بين قدماء و متأخرين است.قدما «اراده» را همان «شوق مؤكد» ميدانند. ظاهر بعضي از عبارات اسفار هم همين است؛ اما متأخرين مثل مرحوم علامه