جهانى اوّل (1292) در سوئيس گرفت . او از دولت سوئيس درخواست پناهندگى و تـرك تـابـعـيت ايران را كرد ولى دولت سوئيس نپذيرفت و مجبور به بازگشت شد. در مجلس پنجم و ششم نماينده بود و به نفع سلطنت رضا خان راى داد.
مـصدق در 12/2/1330 به نخست وزيرى رسيد. وى علاوه بر پست نخست وزيرى ، پست وزارت جـنـگ را نـيز خواستار بود، ولى شاه نمى پذيرفت . وى پس از استعفايش در 24/4/1331، بر اثر اقدامات آية اللّه كاشانى و تظاهرات خونين سى ام تير 1331، دوباره به نخست وزيرى رسيد. او با قدر ناشناسى از زحمات آية الله كاشانى و انجام برخى توهين ها نسبت به ايشان ، سبب از دست دادن پشتوانه مذهبى حكومتش شد و در نتيجه با كودتاى 28 مرداد 1332 سرنگون گشت .
مصدق ، بر اثر عفو شاه ، به سه سال زندان محترمانه و فرمايشى محكوم شد. (در زندان نيز آشـپز مخصوص برايش غذا مى پخت !) او پس از آزادى به روستاى احمد آباد كه مقدارى از املاك پدرى وى در آنجا واقع بود رفت و تا پايان عمرش ، 1345، در آنجا زندگى كرد.
مـصـدق به طور كلى فردى شهرت طلب ، قدرت طلب ، سلطنت طلب ، فراماسونر، غير مذهبى و بـسـيـار فـريـبـكـار بـود؛ بـه گـونـه اى كـه شـهـيـد مـدرس او را نـابغه عوامفريبى مى دانست . (122) شـهيد نواب صفوى در مرداد 1330 نوشت : (تو اى مصدق كاذب بيش از پيش چهره كريه باطن خـود را بـه دنـيـا و مسلمانان نشان دادى ... تمام دعاوى خود را مبنى برآزاديخواهى تكذيب كرده و كريه ترين چهره هاى ظلم و جنايت را نشان دادى .) (123) سرانجام امام خمينى ، مصدق را چـنـيـن مـعـرفـى فـرمـود: (مـصـدّق بـه مـا سـيـلى زد و مـى خـواسـت بـه اسـلام سـيـلى بزند.) (124) كـريـم سـنـجـابـى از ديـگـر رهـبـران جـبـهـه مـلّى در سـال 1283 در مـنـطـقـه ايـل سـنـجـابـى در كـرمـانشاه متولد شد. در سال 1314 با درجه دكتراى حقوق از فرانسه ، در دانـشـگـاه تهران استخدام شد. در كابينه مصدّق ، وزير آموزش و پرورش بود. از جناح چپ جبهه ملّى محسوب مى شد. خوش صحبت بود. (125) پس از پيروزى انقلاب اسلامى ، مدّتى را در سـمـت وزارت خـارجـه دولت مـوقـّت بـازرگـان مـسؤ وليّت داشت .
پسر وى نيز مدّتى مشاور سـيـاسـى بـنـى صدر بود (126) و خودش از جمله حاميان بنى صدر به شمار مى رفت . (127) شـاهـپـور بـخـتـيـار، يـكـى ديـگـر از رهـبـران جـبـهـه مـلّى بـود. او در سـال 1293 مـتـولّد شـد.
ادّعـا مـى كـرد كـه پـدرش ، يـكـى از خـوانـيـن بـخـتـيـارى ، در سـال 1313 تـوسـط رضـا شـاه اعدام شده است . (128) تحصيلات ابتدايى را در شهر كـرد بـه پـايـان رسـانـيـد. در سـال 1305 بـه اصـفـهـان رفـت .
در اصـفـهـان بـا محافل فراماسونرى همنشين شد. در اين زمان او در سنين نوجوانى به سر مى برد.
در سـال 1309 بـه بـيـروت رفـت و در مـدرسـه فـرانـسـوى هـا ديـپـلم ريـاضـى گـرفت و در سـال 1313 بـه ايـران بـازگـشـت ولى پـس از سـه سال جهت ادامه تحصيل به فرانسه رفت . در سال 1318 با يك دختر فرانسوى ازدواج كرد. با شروع جنگ جهانى دوّم ، خدمت زير پرچم خود را در ارتش فرانسه انجام داد! پس از دريافت دكترا در رشـتـه حـقـوق بـه سـال 1324 بـه ايـران بـرگـشـت . چـهـار سال بعد مدير كل اداره كار خوزستان شد. در سال 1329 به عضويت كميته فدائيان شاه در آمد. در دوران حكومت مصدق و پس از آن به شدّت از مصدق هوادارى كرد.
از سـال 1329 وارد حـزب ايـران يـكى از احزاب زير مجموعه جبهه ملّى شد و به عنوان يكى از اعـضـاى اصـلى آن مـطـرح شـد و بـه تـدريـج در رديـف رهـبـران جـبـهـه مـلّى در آمـد. او در عـيـن حـال كـه بـه جاسوسى ساواك شهرت داشت ، جاسوس انگليس و فرانسه نيز معرفى شده و در همان حال با سفارت آمريكا نيز ارتباطات بسيار دوستانه برقرار ساخته بود. بسيار جاه طلب بود و يك آرزوى بزرگ داشت ؛ نخست وزير شدن !
او در آخـرين روزهاى حكومت شاه ، از شاه درخواست كرد نخست وزير شود تا بتواند حكومت شاه را از خـطـر سـقـوط نجات دهد. او نخست وزير شد ولى باهوشيارى امام خمينى و مردم مسلمان ايران ، تـوطـئه هـايـش بـى ثـمـر مـانـد و پـس از 37 روز مـجـبـور به فرار از ايران شد. بختيار به فـرانـسـه رفـت و در آنـجا به مدّت سيزده سال ، ضمن دريافت كمك كشورهاى غربى و عربى ، بخصوص عراق ، به مبارزه عليه انقلاب اسلامى پرداخت . سرانجام در 15/5/1370 در ويلاى مسكونى خود، در حومه پاريس ، به قتل رسيد. (129)
جبهه ملّى بيشتر در ميان مردم شهرنشين و مرفه يا نيمه مرفه نفوذ داشت . اعضاى آن بـه طـور