احزاب و تشکیلات سیاسی در ایران

ل‍طفع‍ل‍ی‌ ل‍طی‍ف‍ی‌‌ پاکده؛ ت‍ه‍ی‍ه‌‌ ک‍ن‍ن‍ده‌: پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اس‍لام‍ی

نسخه متنی -صفحه : 68/ 37
نمايش فراداده

1 - تـولّد:

اواخـر جـنـگ جـهانى دوّم كه ايران در اشغال قواى خارجى قرار داشت ، روسها حكومتى دسـت نـشـانـده در آذربـايـجـان ايـران بـه ريـاسـت پـيـشـه ورى تـشـكـيـل دادنـد. آنـهـا قـصـد داشـتند خود را به آبهاى گرم خليج فارس برسانند. بهترين راه مـوجـود، عـبـور از آذربـايـجـان ، سـپـس مـناطق كردنشين و آنگاه عبور از منطقه نفت خيز خوزستان و اتصال به اروند رود و در نهايت به خليج فارس بود.

شـوروى تـصـور مى كرد آذربايجان ايران براى هميشه در تصرّف او باقى خواهد ماند، از اين رو، مـى انـديـشـيـد كـه چـرا از مـناطق كردنشين ايران صرف نظر كند؟ در چنين جوّى حزب دمكرات كردستان ايران در سال 1322 در منطقه مهاباد تاءسيس شد.

2 - رشـد:

حـزب دمـكرات از بدو تولد تا دو سال رشد كرد و مهاباد را پايتخت حكومت خود قرار داد. بـا خـروج سـربـازان شـوروى از ايـران و با شكست غائله آذربايجان ، سران حزب دمكرات كردستان نيز دستگير شده حدود پنجاه نفر از آنان اعدام شدند.

بار ديگر در دوران حكومت مصدق ، حزب دمكرات بر اثر تلاشهاى حزب توده ، احيا گشت . ولى با شكست حكومت مصدق متوقف شد و تا دوران پيروزى انقلاب اسلامى دچار ركود گشت .

حـزب دمـكـرات ، چـنـد مـاه مـانـده بـه پـيـروزى انـقـلاب اسـلامـى بـار ديـگـر فـعـّال شـد. پس از انقلاب اسلامى با استفاده از ضعف عمومى دولت موقّت بازرگان به سرعت رشـد كـرد و بـر مـنـطـقـه كـردسـتـان تـسـلّط قـابـل توجّهى پيدا كرد. اين بار حزب دمكرات از پـشـتـيـبانى قدرتهاى غرب و شرق ، عراق و برخى از حكومتهاى ديگر منطقه برخوردار گشت . مشكل مالى ، تجهيزاتى و مخابراتى نداشت . (147) حتى از نظر تاكتيك هاى جنگى نيز افسران فرارى شاه مثل پاليزبان و اويسى به يارى اش ‍ شتافتند. ليكن به لطف الهى ، اين بـار نـيـز حـركـت حـزب دمـكـرات دچـار تـوقـّف شـد و از حـدود سال 1365 با جانفشانى و دلاور مرديهاى سپاه اسلام به سوى مرگ پيش رفت .

3 - مـرگ :

بـا سركوب بخش عظيمى از نيروهاى حزب در منطقه كردستان و با كشته شدن رهبر حزب دمكرات در وين (قاسملو) و رهبر بعدى آن (شه فكندى ) كه چند ماه بعد صورت پذيرفت ، مى توان سال 1370 را سال مرگ حزب دمكرات دانست ، گر چه تعداد كمى از اعضاى ساده لوح آن هـنـوز به فعاليت مشغول هستند و هر از چندى مزاحمتهايى را براى مردم و يا نيروهاى دولتى فراهم مى كنند.

چه كسانى ؟

1 - بـنـيـانـگذاران :

بنيانگذار حزب شخصى به نام (قاضى محمد) بوده كه به اتفاق اقوام نزديك خود و تعدادى از خوانين منطقه (148) به اين كار نحس اقدام كرد.

2 - رهـبـران :

عـلاوه بـر قـاضـى مـحـمـد كـه از تـجـار چـپ گـراى مـنـطـقـه بـود و در اوايـل سال 1326 اعدام شد، بايد از سيف قاضى ، مازوحى ، فاطمى ، نقده اى ، على بيك و بيك شـو نـيـز كـه در هـمـان سـال اعدام شدند به عنوان ديگر رهبران حزب نام برد. از رهبران جديد سازمان مى توان عبدالرحمن قاسملو، غنى بلوريان و سمكو عليار را نام برد.

دكتر عبدالرحمن قاسملو، جاسوس شوروى ، نوكر آمريكا و مزدور عراق ، فرزند يكى از خوانين كـردسـتـان اسـت . او از سـال 1338 تـا زمـان مـرگـش در اوايل 1368 - بجز سالهاى معدودى در اوايل پيروزى انقلاب اسلامى ـ در خارج از كشور ـ بيشتر در اروپا ـ زندگى كرده است . كشورهاى مورد اقامت او عبارت بود از عراق (با يك زندگى كاملاً رفـاهـى ) فـرانسه ، چكسلواكى ، شوروى و چند كشور ديگر از بلوك شرق . او مدتى در راديو مـسـكـو كـار مـى كـرد و زمـانـى نـيـز در مـدرسـه زبـانـهـاى شـرقـى فـرانـسـه بـه تـدريـس اشـتغال (149) داشت . وى در راءس جناح ماركسيستى حزب دمكرات قرار داشت و در دوران پـيـروزى انـقـلاب اسـلامـى به رهبرى حزب رسيد و با تاءكيد بر نبرد مسلّحانه ، به جنگ با حكومت اسلامى ايران اقدام كرد.

غـنـى بلوريان از شخصيتهاى بنام كميته مركزى حزب دمكرات و در راءس جناح سياسى آن بود. او جـنـاح وابسته به حزب توده را نيز در داخل حزب دمكرات رهبرى مى كرد. او را پدر جنبش خود مـخـتـارى كـردسـتـان مـى نـامند. غنى بلوريان در سال 1334 سفرى به شوروى داشت . بر اين اساس مى توان او را از