| 57 |
حكيمانى كه بيش از ديگران از نعمت معرفت نفس بهره مند شدند نوآورى شگفت آورى داشتند . بهترين راه براى پى بردن به اصل واقعيت و نجات از انكار يا ترديد در آن و همچنين سالمترين راه براى نيل به شئون واقعيت عينى همانا شناخت حضورى حقيقت خويش است كه ملك و ملكوت را بهمراه دارد . تأمل در حقيقت روح پايه شهود هستى وى كه عين وحدت ثبات تجرد و
مبدئيت آثار بسيارى است خواهد بود . چون حقيقت نفس انسانى عين ربط به هستى صرف و وجود مستقل مى باشد شهود وى مايه شهود وجود رابط و مستقل خواهد بود .
نه تنها انسانى كه در علم حضورى ذات به ذات غوص مى كند اصل واقعيت خويش را مى يابد بلكه چون ذاتش عين فقر و محض ربط است و درك ربط بدون ادراك مستقل كه مقوم وجودى اوست ميسر نيست حتما ارتباط خود با هستى محض را مى يابد . و اين شهود نه تنها توقف شى ء بر شى ء ديگر
را بهمراه دارد بلكه ربط ضرورى و استحاله انفكاك و آيه و ذى الايه بودن را نيز در بر دارد . و از اين رهگذر نه تنها قانون عليت و معناى آن تصورا و تصديقا بعد از علم شهودى حاصل مى گردد بلكه معناى دقيق عليت كه همان تشأن است كشف مى شود .
سپس همين نفس آگاه شئون علمى و ارادى خود را كه در محور عقل نظرى و عقل عملى او پديد مى آيد عينا مشاهده مى نمايد كه اين خود نمونه دومى از قانون عليت و معلوليت مى باشد .
آنگاه تأثير و تأثر شئون وجودى خود را در يكديگر شهود مى كند مثلا پيدايش جزم علمى زمينه ظهور عزم عملى را در صحنه روح پديد مى آورد و نفس به اين گونه از روابط وجودى كه نمونه سومى از قانون عليت و معلوليت و از هر دو نمونه ياد شده ضعيفتر است علم 5 و 6 . اسفار ج 9 ص 278 و 318 .
حضورى پيدا مى نمايد .