آوای توحید

شارح: عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 72/ 37
نمايش فراداده

| 60 |

فصل نهم : كلى و جزئى

1 . يكى از مسائل تقسيمى فلسفه اولى بحث پيرامون وجود جزئى و كلى است . اصل وجود كلى در فلسفه ثابت مى شود آنگاه علم منطق درباره اقسام و احكام آن گفتگو مى نمايد .

اثبات وجود كلى بعهده فلسفه است

جزئى چيزى است كه قابل صدق بر غير خود نبوده و افرادى تحت آن مندرج نيستند . مانند موجود مادى معينى در خارج . كلى چيزى است كه قابل صدق بر افراد فراوان مى باشد خواه بالفعل داراى افراد كثير باشد خواه نباشد . مانند ماهيات و معانى جامع و عام .

و معناى كلى غير از فرد منتشر است چون كلى قابل حمل بر كثيرين است خواه به صورت دفعى خواه به طور تناوب و تدريجى ولى فرد منتشر اين چنين نيست چه اينكه منظور از كلى در اين جا كلى مفهومى است نه كلى سعى كه در عرفان و گاهى در حكمت متعاليه مطرح ميشود .

اقسام كلى

2 . بررسى موجودهاى مشابه هم در خارج ذهن را به قدر جامع آنها هدايت مى كند مانند مفهومى جامع درخت كه قدر مشترك همه درختهاى خارجى است و خصوصيت هيچكدام از آنها را ندارد و بر همه آنها نيز صادق است .

در اين تحقيق به چند چيز مى رسيم :

اول وجود درخت جزئى كه داراى ماده و لوازم عمومى ماده بوده و زمان و مكان و جهت خاص خود را داراست و با حس درك مى شود .

دوم وجود درخت جامع كه هيچ قيدى او را همراهى نمى كند و بر همه مقيدها حمل مى گردد مثلا مى گوييم :

اين موجود محسوس معين درخت است آن موجود محسوس درخت است و . . . كلى طبيعى .

سوم معناى عموم و كليت يعنى مفهوم صلاحيت انطباق بر افراد فراوان كلى منطقى كه محور بحثهاى منطقى است . چهارم مجموع آن معناى جامع به اضافه مفهوم جامعيت و كليت كلى عقلى .