آوای توحید

شارح: عبدالله جوادی آملی

نسخه متنی -صفحه : 72/ 47
نمايش فراداده

| 72 |

روح از نظر متفكر مادى

كسى كه خود را نشناخت حقيقت روح را مجموعه افكار و اخلاق و عزمها و . . . مى داند غافل از اينكه اين همه آثار اويند كه از آن مبدأ واحد صادر مى شوند و به همان مرجع واحد بر مى گردند و روابط داخلى خود را نيز در پرتو وحدت مبدأ و يكتايى مرجع حل مى نمايند .

علم هيچ اثر از آثار ماده را ندارد

انسان متأله داراى تدبر تام در همه شئون هستى خود را نيز مى باشد . بدن خود را بررسى مى كند و علم و آگاهى خود را نيز مشاهده مى نمايد سپس مى يابد كه بدن او همانند ساير موجودهاى ماده داراى خواص ماده مى باشد از قبيل جهت مكان, زمان, طول, عرض, عمق و . . . ولى علم او هيچ اثر از آثار ماده را ندارد نه بالذات نه بالعرض .

نه همه آنها و نه بعضى از آنها به هيچ وجه محكوم هيچ حكمى از احكام ماده نخواهد بود . برخى از موجودهاى مادى بالذات داراى بعد قسمت پذير نيستند ليكن چون در ماده جا بگيرند به تبع محل تقسيم مى شوند .

همانند انحنا ى خط منحنى كه خود داراى بعد نيست ولى به تبع تقسيم آن خط منحنى قسمت را مى پذيرد . علم خواه در حد تخيل يا توهم و يا تعقل هرگز به هيچ حكمى از احكام ماده محكوم نخواهد شد .

معناى تكامل علم

معناى تكامل علم تبدل صورت علمى از حالى به حال ديگر نيست يعنى نظير اشتداد درجه حرارت يا هر موجود مادى ديگر نيست كه صورت قبلى خود و حد مشخص پيشين خويش را از دست بدهد بلكه صورت علمى ديگرى كه كاملتر از صورت علمى قبلى است براى روح ظهور مى نمايد بدون آنكه صورت قبلى زايل شده باشد .

يك متفكر سالمند همه خاطرات علمى خويش را در مراحل گوناگون حفظ نموده شناسايى كرده و داورى بين آنها را به عهده مى گيرد .

ثبات انديشه

هرگز نمى توان گفت كه انديشه خاصيت ترشح سلول مغزى است و همانند ذرات ريز مغز در تحول است و چون سير آن نرم و ظريف و سريع است محسوس نيست و چون هماهنگ با سلولها حركت مى نمايد محفوظ مى نماياند وگرنه نه ثباتى در كار است و نه عينيت و وحدتى بلكه انديشه هاى روان مشابه هم و همراهان فراوان هم تك با