| 79 |
2 . محى الدين در عين حرمت نهادن به عقل او را براى نيل به
معارف كافى نمى داند . ( 3 )
و در فص شعيبى كه پيرامون قلب بحث مبسوطى دارد آيه:
ان فى ذلك لذكرى لمن كان له قلب ( 3 )
كفايت عقل مى شمارد . گرچه در اين كريمه قلب بر عقل تطبيق شد ليكن منظور عقل روائى غير از عقل فلسفى است زيرا عقل روائى همان قلب عرفانى مى باشد .
زيرا عقل فقط مفاهيم ضرورى يا نظرى حاصل از بديهى را درك مى كند و راهى به علم ذوقى همانند درك شيرينى عسل و نيزطريقى براى رسيدن به علم سر كه فوق علم ذوقى است ندارد گرچه برخى از اقسام علوم ياد شده با عقل تبيين مى گردد . ( 5 )
3 . دليل عقلى يا نقلى در عرفان ابن عربى جنبه تأييد دارد نه تأسيس . زيرا اساس اين علم همانا شهود است و در پرتو آن اثرى براى علم حصولى حاصل از عقل يا نقل نيست زيرا كسى كه مثلا دوزخ و بهشت را هم اكنون مشاهده مى كند نيازى به دليل ندارد و اگر براى آن استدلال مى نمايد فقط براى تنبيه مستعدين است نه اثبات اصل مطلب . ( 6 )
4 . همان طورى كه علم نظرى بايد به علم اولى محض كه مصون از هر خطاست ارجاع شود كشف غير معصوم نيز بايد به كشف معصومين ( ع ) كه از گزند هر خطايى محفوظ است برگردد چه اينكه در فتوحات چنين فرمود :
. . . و اذا خالف الكشف الذى لنا كشف الأنبياء ( ع ) كان الرجوع الى كشف الأنبياء ( ع ) . . . ( 7 )
يعنى عرفا نيز به انبيا ( ع ) نيازمندند همچنانكه حكما به انبيا محتاج اند . ( 8 )
لذا خضوع همگان در ساحت ارباب شريعت را لازم مى داند . ( 9 )
3 . شرح قيصرى ص 69 و 282 و 385 و . . . . 4. ق 37 . 5 . الفتوحات المكيه ج 1 ص 31 و . . . 6 . شرح قيصرى ص 4 و 58 و 172 و . . . 7 . ج 3 ص 7 . 8 . منبع پيشين ص 140 . 9 . منبع پيشين ص 282 .