| 81 |
تصوير صحيح وحدت وجود يا شهود مجالى براى توهم اتحاد واجب و ممكن يا حلول يكى در ديگرى كه عقلا و شهودا محال است باقى نمى گذارد . گرچه برخى از تعبيرها همانند آنچه در فص
موسوى و . . . آمده نارواست ليكن معناى دقيق و توجيه درست آن بر آشنايان به اصطلاح و زبان عرفان پوشيده نيست .
گاهى برداشتهايى از قرآن و حديث در فن عرفان مطرح مى شود كه با ظاهر آنها سازگار نيست .
راز اين مطلب را مولى عبدالرزاق كاشانى ( ره ) در تأويلات خود چنين مى گويد:
. . . فهميدم كه ظاهر تفسير است و باطن تأويل و از امام محق سابق جعفر بن محمد صادق ( ع ) رسيده است:
خداوند براى بندگانش در كلام خود تجلى نمود ليكن آنها نمى بينند .
و از آن حضرت روايت شد كه در نماز
مدهوش شد و افتاد . و جهت آن سؤال شد .
فرمود :
همواره آيه را تكرار كردم تا اينكه از متكلم آن شنيدم .
پس چنين ديدم كه برخى از اسرار حقايق باطنى قرآن را بنگارم نه معانى ظاهرى و حدود آن زيرا براى ظواهر آن حد محدودى تعيين شد و گفته شد هر كس قرآن را به رأى خود تفسير كند كافر بود . ولى تأويل آن حد محدودى ندارد . . . . ( 16 )
غرض آنستكه برداشتهايى كه راجع به مطلع و باطن است و آن را تأويل گفته اند غير از شرح حد و ظاهر قرآن است كه آن را تفسير دانسته اند .
البته در اينكه معناى تأويل همين است كه كاشانى ( ره ) فرموده است يا نه و براى تأويل هم معيار معينى وجود دارد يا نه بحث جداگانه مى طلبد .
16 . تأويلات كاشانى معروف به تفسير ابن عربى ج 1 ص 4 5 .