| 82 |
گرچه هويت مطلقه براى هر عارفى نامحرم است و تنها مقام تعين و ظهور ذات است كه مشهود عارفان بوده و در عرفان نظرى معنون است ليكن بحث درباره مع كل شى ء لا بمقارنه و غير كل شى ء لا بمزايله ( 17 ) . بدون لغزش نيست . لذا محى الدين از فقهايى كه جلو گشايش باب عرفان و ادعا را گرفته اند تشكر مشروط كرد . ( 18 ) و آن را
فى الجمله حق دانست نه بالجمله تا مدعيان غرض و رز بهره فاسد نبرند .
از اين رهگذر تمام تعبيرهاى متشابه بر محكمات بيشمار ارجاع مى شود تا هرگونه توهم امتزاج و تخيل اتحاد و مانند آن كاملا زدوده گردد :
فالحق حق و الانسان انسان . ( 19 )
سعى عرفان بر آن است كه انسان سالك از عدالت صغرى سفر كرده و عدالت وسطى را پشت سر گذاشته به عدالت كبرى برسد . كه اولى را در فقه اصغر با اتيان مطلوب و اجتناب از مبغوض مى توان يافت . و دومى را در فقه اوسط يعنى حكمت الهى با تعديل قوا و غرايز مى شود تحصيل كرد .
ليكن سومى را در فقه اكبر يعنى عرفان با تعديل همه اسماء حسنى و در هسته مركزى آنها واقع شدن و در هر وقت مناسب به اسمى از اسماء حسنى ظهور كردن ( 20 ) و اختلاف موضعى آنها را برطرف نمودن مى شود فراهم نمود كه كار(خليفه الله( است .
چون انسان كامل كه خليفه الله است نه تنها مسئول تنظيم روابط اجتماعى امت اسلامى است بلكه مسئول تدبير همه امتها و وسيعتر از آن همه موجودهاى تكوينى كه در قلمرو ولايت او قرار دارند مى باشد .
17 . نهج البلاغه خطبه اول . 18 . الفتوحات المكيه ج 2 ص 79 . 19 . منبع پيشين ج 1 ص 183 . 20 . شرح قيصرى ص 270 .