فرق آئينه و صورت مرآتى و سراب
تصوير صحيح وحدت وجود يا شهود مجالى براى توهم اتحاد واجب و ممكن يا حلول يكى در ديگرىكه
عقلا و شهودا محال است
باقى نمى گذارد . گرچه برخى از تعبيرها همانند آنچه در فص
وحدت وجود مستلزم اتحاد واجب و ممكن نيست
موسوى و . . . آمده نارواستليكن معناى دقيق و توجيه درست آن بر آشنايان به اصطلاح و زبان عرفان
پوشيده نيست .
توجيه برداشت هاى عرفانى
گاهى برداشتهايى از قرآن و حديث در فن عرفان مطرح مى شود كه با ظاهر آنها سازگار نيست .راز اين مطلبرا مولى عبدالرزاق كاشانى ( ره ) در تأويلات خود چنين مى گويد:. . . فهميدم كه ظاهر تفسير است
و
باطن تأويل و از امام محق سابق
جعفر بن محمد صادق ( ع ) رسيده است:خداوند براى بندگانش در كلام
خود تجلى نمود
ليكن آنها نمى بينند .و از آن حضرت روايت شد كه در نماز
فرق تفسير و تأويل
مدهوش شد و افتاد . و جهت آن سؤال شد .فرمود :همواره آيه را تكرار كردم تا اينكه از متكلم آن شنيدم .پس چنين ديدم كه برخى از اسرار حقايق باطنى قرآن را بنگارمنه معانى ظاهرى و حدود آن
زيرا براى
ظواهر آن حد محدودى تعيين شد
و گفته شد هر كس قرآن را به رأى خود تفسير كند كافر بود . ولى تأويل آن
حد محدودى ندارد . . . . ( 16 )
گفتار مولى عبدالرزاق كاشانى ( ره )
غرض آنستكه برداشتهايى كه راجع به مطلع و باطن استو آن را تأويل گفته اند
غير از شرح حد
و ظاهر قرآن است
كه آن را تفسير دانسته اند . البته در اينكه معناى تأويل همين است كه كاشانى (
ره ) فرموده است يا نه
و براى تأويل هم معيار معينى وجود
دارد يا نه
بحث جداگانه مى طلبد .
16 . تأويلات كاشانى معروف به تفسير ابن عربى ج 1 ص 4 5 .