فصل چهارم :
حق و باطل
1. گرچه در قلمرو طبيعت همواره باطل خار راه حق بوده و سد راه راهيان كوى حقيقت است . لأقعدن لهم صراطك المستقيم ( 1 ) چراغ مصطفوى با شرار بولهبى است ( 2 ) ليكن چندين فرق بين حق و باطل وجود دارد : حق همان
درخت برومند ريشه دار است كه از اصل تا فرع به آسمان رسيده اش ميوه مى دهد
و باطل بى ريشه و قهرا بى
قرار است .
پيوستگى حق و گسستگى باطل
رشته حقيقتها به هم مرتبط استو دانه هاى باطل از هم گسسته مى باشد . سلسله حقايق به(حق محض) و(
حقيقت صرف) كه همان خداى سبحان است مرتبط بوده
و دانه هاى باطل محصول شيطنت وهم و وسوسه ابليس مى
باشد .لذا باغبان جهان هستى چنين فرمود : والله أنبتكم من الأرض نباتا .( 3 ) ضرب الله مثلا كلمه طيبه
كشجره طيبه . . . و مثل كلمه: خبيثه كشجره خبيثه . ( 4 )و در پيوند رشته حقيقتها چنين فرمود : أرسلنا رسلنا
تترى ( 5 ) وصلنا لهم القول ( 6 )و در گسسته بودن دانه هاى باطل چنين فرموده : تحسبهم جميعا و قلوبهم شتى
ذلك بأنهم قوم لا يعقلون . ( 7 )
ثبات حق و ناآرامى باطل
و در ارتباط سلسله حقايق به خداى سبحان فرمود : الحق من ربك ( 8 ) ذلك بأن الله هو الحق . ( 9 )بنابراينمكتبهاى حق همانند درختان ثمر بخش اند كه نسل آنها در هر عصر و مصر مصون مى ماند
و مكتبهاى باطل چون
علفهاى هرزند كه گهگاه مى رويد و فورا كنده مى شود .
1.
اعراف 16 . 2.
در اين چمن گل بى خار كس نچيد آرى
چراغ مصطفوى باشرار بولهبيست
چراغ مصطفوى باشرار بولهبيست
چراغ مصطفوى باشرار بولهبيست
عمران 60 . . 9. حج 62 .