تقيه و دس در نوشتار
نكته ديگرى كه نبايد مغفول شودآن است كه انتساب گفتار يا نوشتار به گوينده يا نويسنده بايد كاملا
ثابت شود
سپس در جرح و تعديل وى به استناد اثرش سخن گفت .شعرانى بر آن است كه پاره اى از كلمات به طور
مدسوس وارد نوشته هاى محى الدين شده است
چه اينكه اصل دس و مبتلايان به آن كم نبوده اند . و سرگذشت
برخى را
افراط و تفريط درباره محى الدين
بازگو كرده است . ( 25 ) اگر مسأله تقيه و نيز جريان مدسوس شدن در بين نباشدراه تشخيص هموار خواهد
بود .گاهى اظهار نظر در طرف خلاف يا وفاق از حد متعارف مى گذرد :بعضى چون مؤيدالدين جندى
اولين شارح
همه فصوص
مصنف كتاب را در بالاترين درجه حفظ و عصمت مى ستايد
( 26 ) و برخى نيز او را در حد زندقه مى
شناسد .
لقب شيخ
لقب شيخ به انسان كاملى داده مى شود كه در علوم شريعتطريقت و حقيقت به حد تكميل ديگران
رسيده باشد . ( 27 )و اگر به كلمه اكبر مقيد شود
كمال اين معنى را در بر دارد . آنچه از رجبيون
درباره
گفتار رجبيون درباره رافضه
رافضه نقل كرده است( 28 ) بر فرض صحت انتساب و عدم دس
و گذشته از جواب حضرت امام كه مرتاض عامى
صورت
خود را در آئينه شفاف رافضى ديده
( 28م ) بايد عنايت داشت كه رافضه بر بسيارى از فرقه ها اطلاق مى
شود
و هرگز معادل فرقه ناجيه اماميه اثناعشريه نيست
چه اينكه شيعه نيز بر چند گروه اطلاق مى
گردد
و هرگز شيعه معادل اثناعشريه كه تنها فرقه ناجيه اند . نخواهد بود . چه اينكه بايد دقت كرد
كه آيا مدار تحقير همان عنوان رفض
اطلاق رافضه بر جهميه
است يا عنوانهاى ديگر مانند غلو و . . . و از طرف ديگر آنچه از يواقيت شعرانى بر مى آيد اين است كه درمبحث سؤال منكر و نكير و عذاب و نعيم قبر چنين مى گويد . . . و جميع ما ورد فيه حق خلافا لبعض
المعتزله و الروافض . آنگاه 28م . تعليقه بر مصباح الانس
ص 221 .
25 . يواقيت ج 1 فصل 4 از مقدمه .26 . شرح فصوص جندى ص 114 . 27 . جامع الاسرار سيد حيدر آملى ص 353 .28 . الفتوحات المكيه ج 2 ص 8 و تحاضره الابرار ج 1 ص 418 .