| 68 |
فطرى بودن معرفت خدا
شيخ اشراق علم به وجود خداى سبحان را فطرى دانسته و صرف تنبيه را كافى مى داند ( 14 )
به طورى كه
نيازى به برهان دقيق نيست
ليكن با روش خاص خويش از نور و ظلمت بحث نموده
و نور محسوس را نور
عارض دانسته
و ذات چيزى را كه داراى نور حسى است
مانند آفتاب
تاريك معرفى كرده
و همه محسوسها را
در اثر فقدان نور ذاتى نيازمند به نور صرف
كه منزه از حس است
مى داند
( 15 ) و از آن جهت كه مباحث نظرى
را با نور مبرهن مى نمايد
و در تهذيب روح راه نورانى تزكيه نفس را ارائه مى دهد
و جريان راه رفتن بر
آب و هوا و طى الارض و . . . را بهره اوساط از سالكان مى داند و براى فضلاى از آنان مقامى برتر قائل
است
حكمت خاص خويش را كه در قبال حكمت مشاء است
فقه الانوار مى نامد . ( 16 )
اثبات خدا نيازى به برهان ندارد و صرف تنبيه كافى است
وى علم شهودى نفس به ذات خويش را مايه تجرد آن قرار داده
و موجود مجرد را نور معقول و غير محسوس
مى داند
زيرا موجود محسوس در گرو جهت معين و زمان خاص و لوازم مادى مخصوص مى باشد
و هرگز براى ذات
خود حضور ندارد . ( 17 )
با توجه به منابع و مبانى ياد شده
معناى پيام حضرت امام مدظله روشن مى شود :
جسم
و هر موجود مادى ديگر
به نور صرف كه منزه از حس مى باشد نيازمند است
و ادراك شهودى ذات انسان
از حقيقت خويش
مبرا از پديده حسى است .
حقيقت علم همانا وجودى است مجرد از ماده
و هر گونه انديشه از ماده منزه است و به احكام ماده محكوم
نخواهد شد .
14 . مطارحات ص 404 .
15 . حكمه الاشراق ط جديد ص 107 110 .
16 .مطارحات ص 505 .
17 . حكمه الاشراق ص 110 111 .