گردد
ناچار چيزى بايد در ذهن حاصل شود تا به وصف عليت يا معلوليت متصف گردد
و هرگز چيزى در
خارج وجود ندارد كه مصداق و فرد ذاتى عليت يا معلوليت باشد
همان طورى كه درباره حرارت و برودت
فرد ذاتى موجود مى باشد
بنابراين
هرگز نمى توان از طريق حواس مفهوم عليت را به دست آورد
چه
اينكه هيچگاه نمى توان از راه حس قانون عليت و معلوليت را اثبات نمود . زيرا آنچه محسوس است
اصل وجود دو
قانون عليت از راه حس قابل اثبات نيست
چيز همزمان با متعاقب يكديگر استو صرف همزمانى با تعاقب دليل عليت نيست
چون بين علت و معلول
علاقه ضرورى معتبر است
يعنى
امتناع جدائى معلول از علت .و نيز علاقه معيت معتبر است
يعنى
استحاله جدايى علت از معلول . و هيچگاه حس توان درك اين معانى عقلى را ندارد
لذا ابن سينا ( ره ) چنين
فرمود : و أما الحس فلا يؤدى الا الى الموافاه . وليس اذا توافى شيئان
وجب أن يكون أحدهما سببا للاخر
. والاقناع الذى يقع للنفس لكثره ما يورده الحس والتجربه فغير متأكد على ما علمت
الا بمعرفه أن
الأمور التى هى موجوده فى الأكثر
هى طبيعيه و
گفتار ابن سينا ( ره ) درباره قانون عليت
اختياريه . ( 1 ) يعنىنه تنها (
حس توان اثبات آن را ندارد
بلكه تجربه و تكرار همزمانى يا تعاقب دو
رويداد هم كافى نيست
مگر آنكه حكم كلى از راه عقل استنباط گردد
وگرنه عادت خواهد بود نه عليت .و كيفيت دستيابى ذهن به مفهوم آن بزودى روشن مى گردد .
قانون عليت با علم حصولى قابل اثبات يا نفى نيست
اما مطلب سوماصل قانون عليت به هيچ وجه قابل اثبات حصولى و برهان مفهومى نيست
چه اينكه با
هيچ دليلى قابل نفى نخواهد بود
چون هر گونه استدلال
بعد از پذيرش رابطه على و معلولى بين مقدمات
و نتيجه است . بنابراين
اگر كسى خواست درباره مطلبى شخصا فكر كند يا با ديگرى بحث نمايد
حتما بعد
از قبول اصل
.
1. الهيات شفا
فصل اول
از مقاله يكم .