كه پيرامون قلب بحث مبسوطى دارد
آيه: ان فى ذلك لذكرى
لمن كان له قلب ( 3 )را شاهد عدم
قصور عقل از درك علم ذوقى و سرى
كفايت عقل مى شمارد . گرچه در اين كريمهقلب بر عقل تطبيق شد ليكن منظور عقل روائى غير از عقل
فلسفى است زيرا عقل روائى همان قلب عرفانى مى باشد .زيرا عقل فقط مفاهيم ضرورى يا نظرى حاصل از
بديهى را درك مى كند
و راهى به علم ذوقى همانند درك شيرينى عسل و نيزطريقى براى رسيدن به علم
سر كه فوق علم ذوقى است ندارد
گرچه برخى از اقسام علوم ياد شده با عقل تبيين مى گردد . ( 5 )
دليل عقلى يا نقلى جنبه تأييد دارند نه تأسيس
3 . دليل عقلى يا نقلى در عرفان ابن عربى جنبه تأييد داردنه تأسيس . زيرا اساس اين علم همانا
شهود است
و در پرتو آن اثرى براى علم حصولى حاصل از عقل يا نقل نيست
زيرا كسى كه مثلا دوزخ و
بهشت را هم اكنون مشاهده مى كند
نيازى به دليل ندارد
و اگر براى آن استدلال مى نمايد
فقط براى
تنبيه مستعدين است نه اثبات اصل مطلب . ( 6 )
خضوع عرفا و حكماء در برابر انبياء ( ع )
4 . همان طورى كه علم نظرى بايد به علم اولى محضكه مصون از هر خطاست
ارجاع شود
كشف غير معصوم
نيز بايد به كشف معصومين ( ع ) كه از گزند هر خطايى محفوظ است
برگردد
چه اينكه در فتوحات چنين فرمود :. . . و اذا خالف الكشف الذى لنا كشف الأنبياء ( ع )
كان الرجوع الى كشف الأنبياء ( ع ) . . . ( 7 )يعنى
عرفا
نيز به انبيا ( ع ) نيازمندند
همچنانكه حكما به انبيا محتاج اند . ( 8 ) لذا خضوع همگان در ساحت ارباب
شريعت را لازم مى داند . ( 9 )
3 . شرح قيصرى ص 69 و 282 و 385 و . . . . 4. ق 37 . 5 . الفتوحات المكيه ج 1 ص 31 و . . .6 . شرح قيصرى ص 4 و 58 و 172 و . . . 7 . ج 3 ص 7 . 8 . منبع پيشين ص 140 . 9 . منبع پيشين ص 282 .