فصل يازدهم :
شخصيت صدرالمتألهين ( ره )
1 . از آنجهت كه در متن پيام از حكمت متعاليه سخنى به ميان آمد مناسب است گفتار كوتاهى پيرامون برخى از مبانى اين مكتب و بنيانگذار آن ارائه شود . صدرالمتألهين ( ره ) ( 1050 979 ) حكيم متأله و عارف نامورى است
كه هم در سداد برهان از ديگران گوى سبقت ربود
و هم در شدت شهود از پيشينيان
كه بين حصول و
حضور جمع كرده اند
وانمانده است
و هم سمت والاى امامت در حكمت متعاليه را نسبت به متأخران خود
تا كنون حفظ نموده است .ره آورد قابل تقديرش در شرح حكمت متعاليه آمده است
و آنچه در اين گفتار
كوتاه به عنوان نمونه ارائه ميشود همانا تبيين تجرد علم است .
منشاء نوآورى ملاصدرا ( ره )
حكيمى كه حقيقت روح خويش را نبيندسرمايه اى از خود نداشته
وامدار مفاهيم ذهنى است كه از رهگذر
علم حصولى توسط حواس بهره او خواهد شد . و هرگز با بضاعت مزجات حس و تجربه جهان شناسى ميسور نمى
گردد . متألهى كه با شهود ذات خود بين غيب و شهود جمع كرده باشد
نه تنها در اعمال حواس و استفاده
از آنها به كمال بار مى يابد
بلكه در استعمال عقل نظر و عمل و به كارگيرى قلب نيز سر آمد
ديگران خواهد شد .
درون انسانها گنجينه معارف است
انسانها همانند معادن گوناگون اند : الناس معادنكمعادن الذهب والفضه . ( 1 ) و اين نه تنها به معناى
سبق وجود عقلى هر انسان
كه به منزله معدن وجود طبيعى اوست ( 2 )
نمى باشد
زيرا اين معناى از معدن
داشتن اختصاصى به انسان ندارد بلكه هر موجود طبيعى داراى مخزن غيبى
است :
1 . روضه كافى ص 177 . 2 . شرح اصول كافى ملاصدرا ( ره ) ط رحلى ص 402 .