فصل سيزدهم :
اساس زندگى از نظر اسلام
1 . اسلام اساس حيات فرد يا جامعه را تحقيق مى داند خواه درباره تابعان پيرو
خواه درباره رهبران
متبوع
يعنى
هم به پيرو دستور تحقيق مى دهد تا دنبال هر كس نرود
و هم به رهبر فرمان تدقيق مى دهد تا
هر كسى را بدنبال خود فرا نخواند . درباره پيروى مقلدانه
كه تقليد آنها نيز به تقليد از ديگران است
نه به تحقيق خود
چنين مى فرمايد :و من الناس من يجادل فى الله بغير علم و يتبع كل شيطان مريد . ( 1 )برخى بدون آگاهى درباره خدا به جدال مى پردازند
و چون مقلد بى اطلاع اند
پيرو هر شيطان متمرد و
سركش خواهند شد .
تقليد بى تحقيق همانند رهبرى بى تدقيق محكوم است
و درباره رهبرى جاهلانه كه راهنمايى آنها هوس مدارانه است چنين مى گويد : و من الناس من يجادل فى اللهبغير علم و لا هدى ولا كتاب منير . ثانى عطفه ليضل عن سبيل الله له فى الدنيا خزى و نذيقه يوم القيمه
عذاب الحريق . ( 2 ) ( بعضى بدون برهان علمى يا كشف معنوى صحيح يا پيروى از وحى الهى سمت رهبرى ديگران را
بعهده گرفته تا گروهى را گمراه نمايند . . . ) .آيه اول ناظر به پيروى نا آگاهانه است كه مايه پيروى
هر شيطان سركش خواهد شد . و آيه دوم ناظر به رهبرى جاهلانه است كه پايه اضلال از راه خدا خواهد بود .اين اصل كلى همگان را در هر رشته خاص دين شناسى در وسع خود به تحقيق وادار مى نمايد .
دعوت و دعوى در اسلام با برهان همراهست
2 . اساس دعوت اسلام با برهان همراه استچه اينكه بناى دعوى نبوت رهبر آن نيز با اعجاز و . . همراه
خواهد بود .مبدأ نزول قرآن
خداوند حى قيوم است :الله لا اله الا هو الحى القيوم .
1 حج 3 . 2. حج 8 9 .