| 84 |
نكته ديگرى كه نبايد مغفول شود آن است كه انتساب گفتار يا نوشتار به گوينده يا نويسنده بايد كاملا ثابت شود سپس در جرح و تعديل وى به استناد اثرش سخن گفت .
شعرانى بر آن است كه پاره اى از كلمات به طور مدسوس وارد نوشته هاى محى الدين شده است چه اينكه اصل دس و مبتلايان به آن كم نبوده اند . و سرگذشت برخى را
بازگو كرده است . ( 25 ) اگر مسأله تقيه و نيز جريان مدسوس شدن در بين نباشد راه تشخيص هموار خواهد بود .
گاهى اظهار نظر در طرف خلاف يا وفاق از حد متعارف مى گذرد :
بعضى چون مؤيدالدين جندى اولين شارح همه فصوص مصنف كتاب را در بالاترين درجه حفظ و عصمت مى ستايد ( 26 ) و برخى نيز او را در حد زندقه مى شناسد .
لقب شيخ به انسان كاملى داده مى شود كه در علوم شريعت طريقت و حقيقت به حد تكميل ديگران رسيده باشد . ( 27 )
و اگر به كلمه اكبر مقيد شود كمال اين معنى را در بر دارد . آنچه از رجبيون درباره
رافضه نقل كرده است ( 28 ) بر فرض صحت انتساب و عدم دس و گذشته از جواب حضرت امام كه مرتاض عامى صورت خود را در آئينه شفاف رافضى ديده ( 28م ) بايد عنايت داشت كه رافضه بر بسيارى از فرقه ها اطلاق مى شود و هرگز معادل فرقه ناجيه اماميه اثناعشريه نيست چه اينكه شيعه نيز بر چند گروه اطلاق مى گردد و هرگز شيعه معادل اثناعشريه كه تنها فرقه ناجيه اند . نخواهد بود . چه اينكه بايد دقت كرد كه آيا مدار تحقير همان عنوان رفض
است يا عنوانهاى ديگر مانند غلو و . . . و از طرف ديگر آنچه از يواقيت شعرانى بر مى آيد اين است كه در مبحث سؤال منكر و نكير و عذاب و نعيم قبر چنين مى گويد . . . و جميع ما ورد فيه حق خلافا لبعض المعتزله و الروافض . آنگاه 28م . تعليقه بر مصباح الانس ص 221 .
25 . يواقيت ج 1 فصل 4 از مقدمه . 26 . شرح فصوص جندى ص 114 . 27 . جامع الاسرار سيد حيدر آملى ص 353 . 28 . الفتوحات المكيه ج 2 ص 8 و تحاضره الابرار ج 1 ص 418 .