آشنایی با تفاسیر و روش های تفسیری

مرکز تحقیقات اسلامی سپاه

نسخه متنی -صفحه : 55/ 24
نمايش فراداده

الف ـ از ديدگاه آيات

آيـاتـى از قرآن كريم ما را به تفسير قرآن به قرآن ارشاد مى كند كه به نمونه هايى از آن اشاره مى شود.

1 ـ ((اَفـَلا يـَتـَدَبَّرُونَ الْقـُرانَ وَ لَوْ كـانَ مـِنْ عـِنـْدِ غـَيـْرِاللّهِ لَوَجـَدُوا فـيـهِ اخـْتـِلافـاً كَثيراً))(145) آيا در قرآن تدبّر نمى كنند، درصورتى كه اگر از جانب غير خدا بود، در آن اختلاف فراوانى مى يافتند.

از ايـن آيـه فـهميده مى شود كه اولاً قرآن بگونه اى است كه فهم عادى بشر به آن مى رسد و گـرنـه تـرغـيـب بـه تـفـكر در آن معنا نداشت ، دوم اين كه آيات قرآن مى توانند مفسر يكديگر باشند. زيرا يكى از موارد تدبر آن است كه وقتى خواستيم حكمى را از قرآن استفاده كنيم بايد همه آياتى را كه در آن زمينه نازل شده مورد توجه قرار داده و آنها را به يكديگر ارجاع دهيم و تنها در اين صورت است كه مشخص مى شود آيات با يكديگر اختلافى ندارند.(146) 2 ـ ((اَللّهُ نَزَّلَ اَحْسَنَ الْحَديثِ كِتاباً مُتَشابِهاً مَثانِىَ))(147) خداوند بهترين سخن را نازل كرد، كتابى كه آياتش همانند يكديگر است (و) آياتى مكرّر دارد.

در ايـن آيـه قـرآن بـه عـنوان كتاب متشابه و مثانى معرفى شده كه برخى از آيات به برخى ديـگـر شـبـيـه و ناظر بوده و هر يك ديگرى را بيان و شرح مى كند، بدون اين كه اختلافى در آنان يافت شود و يكديگر را نفى يا دفع كنند.(148) 3 ـ ((وَ نَزَّلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ تِبْياناً لِكُلِّ شَىْءٍ))(149) و مـا ايـن كـتـاب را كـه بـيـانـگـر هـمـه چـيـز اسـت ، بـر تـو نازل كرديم .

خداوند در اين آيه قرآن را تبيين كننده همه چيز معرفى نموده است و كتابى كه درصدد بيان همه چـيـز اسـت قـطـعـاً بـيـان كـنـنـده آيـات خـود نـيـز هـسـت و ايـن عمل با ارجاع آيات به همديگر امكان پذير مى شود.

اوصـاف ديگر قرآن همانند هدايت ، نور، بيان ، مبين و ذكر نيز بسان كلمه تبيان مى تواند ما را بـه تـفـسـيـر قرآن به قرآن راهنمايى كند، زيرا مثلاً نور كه مُظهِر غير خود است ، قطعاً خود را نيز نشان مى دهد.

ب ـ از ديدگاه روايات

روايـات زيادى نيز داريم كه تاءكيد دارد خود قرآن مفسّر خود مى باشد و بايد در تفسير آيات از قرآن استفاده نمود.

امام باقر(ع )مى فرمايد:

((لَيـْسَ شـَىْءٌ مـِنْ كـِتـابِ اللّهِ اِلاّ عـَلَيـْهِ دَليـلٌ نـاطـِقٌ عـَنِ اللّهِ فـى كـِتـابـِهِ مـِمـّا لا يـَعـْلَمـُهـُ النّاسُ))(150) هـيـچ مطلبى در كتاب خدا يافت نمى شود مگر اينكه در همان كتاب ، دليلى گويا از خداوند بر آن دلالت دارد، از چيزهايى كه مردم آن را نمى دانند.

امـامـان مـعـصـوم (ع )در روش عـمـلى خود اين روش را پيش گرفته و آن را به شاگردانشان نيز آموخته اند.

مفسر كبير قرآن ، علامه طباطبائى (ره )، براى اثبات بهترين روش تفسيرى يعنى تفسير قرآن به قرآن مى نويسد: ((براى تفسير آيات قرآنى يكى از سه راه را در پيش داريم :

1 ـ تفسير آيه به تنهايى با مقدمات علمى و غيرعلمى كه در نزد خود داريم .

2 ـ تفسير آيه به كمك روايتى كه در ذيل آيه از معصوم رسيده است .

3 ـ تـفـسـيـر آيه با استمداد از تدبّر و استنطاق معنى آيه از مجموع آيات مربوطه و استفاده از روايـت در صـورت امـكـان ؛ طـريـق اول ، قـابـل اعـتـمـاد نـيـسـت و در حـقـيـقـيـت از قبيل تفسير به راءى مى باشد مگر درجايى كه با طريق سوم توافق كند.

طـريـق دوم ، روشـى اسـت كـه عـلمـاى صـدر اسـلام داشـتـنـد و قـرنـهـا رايـج و مـورد عـمـل بـود و تـا كـنـون نـيـز مـيـان اخـبـاريـيـن اهـل سـنـت و شـيـعـه مـورد عـمـل مـى بـاشـد و طـريـقـه اى اسـت مـحـدود در بـرابـر نـيـاز نـامـحـدود، زيـرا مـا در ذيل ششهزار و چند صد آيه قرآنى صدها و هزارها سؤ الات علمى و غير علمى داريم ، پاسخ اين سؤ الات و حل اين معضلات و مشكلات را از كجا بايد