همراه با پیامبران در قرآن

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

نسخه متنی -صفحه : 300/ 147
نمايش فراداده

فرعون گفت: اگر معجزه‏اى دارى و راست مى‏گويى آن را بياور. موسى عصاى خود را به زمين افكند كه ناگهان به صورت اژدهايى پديدار گشت و دست خود از گريبان برون آورد، بر تماشاگران درخشيد.

سران قوم فرعون بدو گفتند:

اين شخص جادوگرى ماهر است و قصد دارد شما را از سرزمينتان بيرون راند، درباره او چه دستور مى‏دهيد.

گفتند: او و برادرش را نگهدار و افرادى را به شهرها بفرست تا كليه جادوگران چيره‏دست را نزد تو آورند.

ساحران نزد فرعون آمدند و به فرعون گفتند:

اگر ما بر موسى چيره گشتيم پاداشى هم داريم؟

گفت: آرى، شما از مقرّبان من خواهيد گشت.

ساحران گفتند:

اى موسى، تو نخست عصاى خود را مى‏افكنى يا ما بساط جادويى خويش را بيندازيم.

موسى گفت: شما بيندازيد، آن‏گاه كه بساط سحر خويش را افكندند، ديدگان مردم را افسون نمودند (بستند) و آنها را به شدّت بيمناك ساختند و سحرى بس بزرگ و هول‏انگيز ايجاد نمودند و ما به موسى وحى كرديم عصاى خويش را بينداز.

زمانى كه انداخت، همه آنچه را ساحران ساخته و پرداخته بودند، بلعيد و معجزه حق ثابت شد و اعمال ساحران باطل گرديد. جادوگران مغلوب گرديده و به گونه‏اى حقارت‏آميز بازگشتند، و در برابر قدرت الهى به سجده افتادند،

و گفتند: به خداى جهانيان ايمان آورديم، پروردگار موسى و هارون.

فرعون بدانان گفت: قبل از آن كه من به شما اجازه دهم، به موسى ايمان آورديد؟

اين مكر و حيله‏اى است كه شما در اين شهر به كار برده‏ايد تا اهالى آن را بيرون برانيد، به زودى پى خواهيد برد. دست و پاهاى شما را بر عكس يكديگر (پاى چپ، دست راست) خواهم بريد و همه شما را به دار مى‏آويزم.

جادوگران گفتند:

ما پس ازمرگ، به سوى خداى خويش برمى‏گرديم و تو به جرم اين‏كه ما به معجزات الهى كه برايمان نمودار شد ايمان آورديم، مى‏خواهى از ما انتقام بگيرى. پروردگارا، به ما صبر و شكيبايى عنايت كن و ما را در حال تسليم بودن به دستوراتت بميران.

پايدارى موسى و پيروانش

فرعون نشانه‏هايى را كه موسى با خود آورده بود ديد و كفر خود را ادامه داد و بر دشمنى و عناد خويش پافشارى نمود. سران قوم، فرعون را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند كه چرا موسى و پيروان او را رها و آزاد گذاشته تا خداى يگانه را بپرستند و دست ازپرستش فرعون و خدايانش بردارند، و اين كار به نظر آنان، فساد در زمين بود.

فرعون آنان را مطمئن ساخت و با اين وعده به آنان گفت:

پسران آنها را مى‏كشيم و زنانشان را براى بردگى زنده نگاه خواهيم داشت و سپس به عملى كردن تهديد پليد خود پرداخت.

طبيعى بود كه بنى اسرائيل از ظلم و ستمى كه بر آنها رفته بود نزد موسى شكايت ببرند وآن حضرت آنان را بر گرفتارى به وجود آمده و كمك گرفتن از خدا براى تحمل آن، به صبر سفارش كرد و در صورت پرهيزكارى آنها را به سرانجامى نيك وعده داد، ولى اين سخنان از مصيبت‏ها و گرفتارى‏هاى آنان نكاست، بلكه بدو گفتند:

ما همان گونه كه قبل از رسالت تو مورد آزار و اذيت قرار مى‏گرفتيم، اكنون بعد از آوردن آن هم، مورد اذيت و آزاريم.

موسى(ع) جهت همدردى با آنها، بدانان گفت:

شايد خداوند دشمن شما را هلاك گرداند و در سرزمينى كه شما را بدان وعده داده بود، جانشين خود قرار دهد تا ببيند از شما عمل نيك سرمى‏زند يا عمل ناپسند، و شما را بدان پاداش دهد:

وَقالَ المَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسى‏ وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِى الأَرضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قالَ سَنُقَتِّلُ أَبْناءَهُمْ وَنَسْتَحْيِى نِساءَهُمْ وَإِنّا فَوْقَهُمْ قاهِرُونَ * قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَالعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ * قالُوا أُوذِينا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنا وَمِنْ بَعْدِ ما جِئْتَنا قالَ عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِى الأَرضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ؛(2)

سران قوم فرعون به او گفتند:

آيا موسى و هواداران او را به حال خود وا مى‏گذارى تا درزمين‏به فساد و تباهى بپردازند و تو و خدايانت را رها كنند؟

فرعون گفت: پسران آنهارامى‏كشيم و زنانشان را نگاه مى‏داريم و ما بر آنان استيلا داريم.

موسى به قوم خود گفت:

ازخدا يارى بجوييد و شكيبايى كنيد، به راستى كه زمين از آن خداست و آن را به هركس‏ازبندگانش بخواهد وا مى‏گذارد.

سرانجام نيك از آنِ پرهيزگاران است، قوم موسى‏گفتند: قبل وبعد از آن‏كه شما بيايى، ما در آزار و شكنجه بوديم.

موسى گفت:

شايدخداوند دشمن شما رانابود ساخته و شما را در زمين جانشين گرداند، سپس بنگرد تا شما چه مى‏كنيد.