از جمله نارواهايى كه متوجه اسلام شده و در كتاب تمدن اسلام نيزآمده اين است كه اسلام از انسان تجليل نكرده و جايگاه او را برجسته تلقى نكرده است.
نويسنده اين كتاب مىگويد:
اسلام از ابتدا ارزشِ چندانى براى انسان قائل نشده و قرآن، تنها به بيان ماده پست اصلى آفرينش او اكتفا كرده است.
حال آن كه هركس با كمى دقت و تأمل، به اين نتيجه خواهد رسيد كه سرگذشت حضرت آدم(ع) در قرآن، از آغاز تا پايان، پاسخى براين ادعاست. قرآن، مقام و منزلت انسان و ارزش و اهميّت وى را به اندازهاى بالا برده كه هيچ فلسفه و آيين و مذهبِ اجتماعى بدان پايه نمىرسد.
همچنين در پاسخ به اين ادعا كه قرآن به بيان ماده پست اصلى آفرينش انسان قناعت كرده است، [بايد گفت] هر كسى كه با ژرفنگرى به بررسى قرآن بپردازد ملاحظه خواهد كرد كه قرآن [با اين بيان] انسان را به ضعف و سستى خود يادآورى مىكند و او را به آفرينش خود از خاك، گِل و يا نطفه متوجه مىسازد و اين مطلب از نظر علمى شناخته شده است.
يادآورى اين مسائل نيز براى جلوگيرى از غرور اوست تا از حد و مرز خويش پا فراتر نگذارد و به آفريدگارخود كفر نورزيده و سركشى نكند و بر اطرافيان خود برترى نجويد.
خداى متعال در داستان حضرت آدم(ع) ما را آگاه مىسازد كه وى انسان را آفريد تا جانشين وى در زمين باشد، زمينهاى آن را آباد سازد و امكانات آن را به كار گيرد و در زمينه اختراعات و اكتشافات و پيشرفت و ترقى، تا حد ممكن پيش رود.
«وَإِذ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّى جاعِلٌ فِى الأَرضِ خَلِيفَةً».
سپس خداوند فرزندان آدم را مخاطب قرار داده، مىفرمايد:
«وهُوَ الَّذِى خَلَقَ لَكُمْ ما فِى الأَرضِ جَمِيعاً».
در حقيقت خداوند كليه ابزار و وسايلى را كه انسان بتواند به كمك آن شايستگى جانشينى را به دست آورد برايش مهيا ساخت و تمام نامها را بدو آموخت:
«وَعَلَّمَ آدَمَ الأَسْماءَ كُلَّها».
يعنى آنها را به آدم آموخت و در سرشت وى، وسايل شناخت حقايق و پىبردن به اصل اشياء و دانستنىهايى را كه بدان نياز دارد جايگزين ساخت.
در پى آن چهره ديگرى از نحوه تجليل و بزرگداشت آدم(ع) براى ما پديدار مىشود و آن اين كه خداوند فرشتگان را به سجده آدم(ع) دستور داد نه به سجده عبادت:
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِى فَقَعُوا لَهُ ساجِدِينَ؛
پس آنگاه كه او را بياراستم و ازروحم در آن دميدم بر او سجده كنيد.
همچنين از آن جا كه آدم(ع) را با تجليل و احترام ياد كرديم، به فرموده قرآن اين تجليل و احترام شامل فرزندان او نيز مىشود:
وَلَقَدْ كَرَّمْنا بَنِى آدَمَ وَحَمَلْناهُمْ فِى البَرِّ وَالبَحْرِ وَرَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ وَفَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلاً؛(1)
تحقيقاً فرزندان آدم را گرامى داشتيم و آنها را در دشت و دريا سوار كرده و از نعمتهاى پاكيزه به آنها روزى عطا كرديم و آنان را بر بسيارى از كسانى كه آفريديم، برترى بخشيديم.
در اين آيه كريمه، ارج و احترام شامل تمام افراد نوع بشر مىشود، چرا كه خداوند با تعبير «فرزندان آدم» تفاوتى ميان نوع بشر از نظر رنگ، نژاد، مرد و زن، نيرومند و ضعيف آن قائل نشده است. آيه «و حملناهم فى البر و البحر» نيز تصويرى است از كمال برترى انسان و اين كه همه چيز در اختيار اوست و خداوند كليه وسايل جابهجايى در خشكى و دريا را به تسخير او در آوردهاست .
در گذشته وسايل ارتباطى شامل حيوانات و كشتىهاى كوچك بودند، ولى امروزه ما اين حمل و جابهجايى را به معناى پيشرفته آن، با هواپيما، قطار، اتومبيل و كشتىهاى غول پيكر به انجام مىرسانيم كه خداوند اختراع آنها را به انسان الهام فرموده است.
با تأمل در آيه «وَرَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ» به اين نتيجه مىرسيم كه خوردن و آشاميدن انسان نيز مدّ نظر خداوند بوده است. و همچنين خداى سبحان در آيه «وَفَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلاً» به بيان مقام و منزلت انسان و برترى او بر ساير آفريدهها پرداخته است.