همراه با پیامبران در قرآن

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

نسخه متنی -صفحه : 300/ 241
نمايش فراداده

نافرمانى آنان كند منحرف گرديده و به گمراهى سختى دچار گشته است. شما را به تقواى الهى سفارش مى‏كنم؛ زيرا برترين چيزى كه مسلمانى آن را به مسلمان ديگر سفارش كند، تشويق و ترغيب او به آخرت و سفارش به تقواى الهى است.

از آنچه خدا شما را بر حذر داشته پرهيز نماييد كه پند و نصيحتى بهتر از اين وجود ندارد، تقوا براى آن كس كه از خدا بيم داشته باشد، يارى راستين براى دستيابى به سعادت آخرت است.

كسى كه كارهاى نهان و آشكار خويش را طبق فرموده خداوند و به خاطر او انجام دهد، در دنيا سبب نيكنامى او شده و در آخرت آن‏گاه كه هركس نياز به اعمال پيش فرستاده خويش دارد، ذخيره پس ازمرگ اوخواهد بود و اگر كارهايش غير از اين باشد آرزومند است كاش آن را انجام نداده بود. خداى سبحان شما را از خود برحذر مى‏دارد و او به بندگانش مهربان است، سخنش راست و وعده‏اش تخلف‏ناپذير است.

خداوند مى‏فرمايد:

«ما يُبَدَّلُ القَوْلُ لَدَىَّ وَما أَنَا بِظَلّامٍ لِلْعَبِيدِ».

در امور دنيا و آخرت و آشكار و نهان از خداى خويش بيمناك باشيد؛ زيرا:

«وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَيُعْظِمْ لَهُ أَجْراً»؛ «وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً».

تقواى الهى انسان را از ناخرسندى و كيفر و خشم خداوند مصون مى‏دارد و موجب سرافرازى و خشنودى پروردگار و بالابردن مقام و منزلت شخص مى‏گردد.

[از آنچه خدا به شما داده‏] بهره‏مند شويد و در دستورات الهى كوتاهى نورزيد، خداوند كتاب خود را به شما آموخته و راه خويش را ارائه داده است تا راستگويان را از دروغگويان باز شناسد، همان گونه كه خداوند به شمإ؛ه‏ه احسان نموده، شما نيز نيكى و احسان كنيد و با دشمنانش دشمنى و در راه او به نحوى بايسته مبارزه و پيكار نماييد.

او شما را برگزيد و مسلمانتان ناميد تا هر كسى به هلاكت مى‏رسد و يا زنده مى‏ماند، با دليل و برهان باشد. قدرت از آن خداست. خدا را بسيار ياد كنيد و براى پس از مرگ، عمل نيك انجام دهيد، چه اين‏كه اگر كسى ارتباط ميان خود و خدا را سامان بخشد، خداوند بين او و مردم را اصلاح مى‏كند، چون حاكم بر مردم، خداست، نه اين‏كه مردم بر او حاكمند، اومالك مردم است، نه مردم مالك اويند، هيچ گونه قدرت و توانى جز از ناحيه خداوند بزرگ وجود ندارد.»(6)

پيامبر(ص) در مدينه

رسول اكرم(ص) پس از به جا آوردن نماز جمعه، به مسير خود ادامه داد تا به مدينه رسيد و مردم شهر براى استقبال آن حضرت از شهر بيرون آمده و اين شعار را سر مى‏دادند:

«الله‏اكبر، جاء رسول الله، الله اكبر، جاء محمد»

و زنان وكودكان نيز براى گفتن خيرمقدم به آن بزرگوار اين سرود را مى‏خواندند:


  • طلع البدر علينا وجب الشكر علينا من ثنيات الوداع ما دعا للَّه داع

  • من ثنيات الوداع ما دعا للَّه داع من ثنيات الوداع ما دعا للَّه داع

آن روز، روزى سرشار از شادى و سرور بود كه مدينه مانند آن را در تاريخ خود سراغ نداشت و از سويى هر يك ازمردم علاقه‏مند بودند حضرت در خانه آنها حضور يابد، ولى پيامبر(ص) مهار شتر را رها ساخت تا هر كجا خواهد برود، و به انبوه جمعيت مشتاقى كه پيرامون وى حلقه زده بودند فرمود:

شتر را رها كنيد؛ زيرا مأموريت دارد؛ يعنى هركجا كه شترِ پيامبر زانو بزند، حضرت در همان‏جا اُطراق خواهد كرد. شتر به راه خود ادامه داده تا به منطقه «مربد(7)» مقابل خانه ابوايوب انصارى رسيد، و در آنجا خوابيد. زمين «مربد» متعلق به دو نوجوان يتيم بود و رسول خدا(ص) آن را از ولىّ آنها خريدارى كرد و در آن مسجدى راكه امروزه به حرم نبوى شريف معروف است بناكرد (ساختمان اين مسجد تاكنون چندين بار تجديد بنا گرديده است).

تا زمانى كه مسجد پيامبر(ص) بنا گرديد و خانه‏اش در جوار آن ساخته شد، آن حضرت در خانه ابوايوب انصارى اجلال نزول فرمود.

شخص پيامبر در ساختن مسجد كمك مى‏كرد تا مسلمانان را به كار تشويق نمايد. مهاجر و انصار نيز در ساختن مسجد تشريك مساعى داشته و به بناى آن ادامه دادند.

پيامبر(ص) شخصاً همراه مسلمانان سنگ بنا را حمل مى‏كرد و مى‏فرمود:

اللهمّ لا عيش الّا عيش الآخرة فاغفر الأنصار و المهاجرة؛