بنابرايننباتات، پايه و اساس هرم و مخروط زندگى را تشكيل مىدهند كه بشريت در رأسآن قرار دارد.
علاوه براين، ملاحظه مىكنيم كه قرآن غذاى انسان و عناصرى را كه زندگى او به آنها بستگى دارد، بهطور بسيار فشرده بيان كرده و امروزه نيز علم و دانش آن را به اثبات رساندهاست.
از دوران حضرت نوح(ع) قرآن جامعه انسانى را شامل دو طبقه مىداند: يكى، طبقه اشراف و ثروتمندان كه امروزه به فئودالها و بورژوازها معروفند و دوم، طبقه كارگران و مستمندان، معروف به طبقه پرولتاريا.
قرآن، در ماجراى حضرت نوح(ع) طبقه مستمند و كارگر را همان كسانى مىداند كه دعوتِ فرستادگان الهى را مىپذيرفتند. در اين آيينها، ميان فقرا و ثروتمندان تفاوتى وجود نداشت و حقوق آنان ازستمگران و استثمارگران آنها ستانده مىشد.
ولى طبقه اشراف و سرمايهداران، از دعوت نوح(ع) سربرتافتند و آن حضرت را با اين سخن و نظير آن مخاطب ساختند:
«مانَراكَ إِلّا بَشَراً مِثْلَنا وَما نَراك اتَّبَعَكَ إِلّا الَّذِينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِىَ الرَّأْىِ».
اين سخن حاكى از شيوه تفكر و انديشه آميخته با خود پسندى و ناسپاسى آنها بود، همچنان كه آنان، طبقه فقير و مستمند را مورد خطاب قرار داده مىگفتند:
«وَما نَرى لَكُمْ عَلَيْنا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبِينَ».
يعنى، ثروتمندان، برتر از تهيدستانند و نبايد در هيچ كار و تلاشِ مشتركى با يكديگر همسو شوند.
به نظر مىرسد كه اشراف و سرمايهداران، به نوح(ع) وعده دادند، در صورتى كه وى از همنشينى و همراهى با كارگران و تهيدستان خوددارى كند، آنها به او خواهند پيوست، ولى نوح(ع) زير بار نرفت و دست ردّ بر سينه آنها نهاد و فرمود:
«وَما أَنَا بِطارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَلكِنِّى أَراكُمْ قَوْماً تَجْهَلُونَ * وَيا قَوْمِ مَنْ يَنْصُرُنِى مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدتُهُمْ أَفَلا تَذَكَّرُونَ».
علاوه بر آن نوح(ع)ديگر بار به تكذيب ادعاهاى آنان پرداخت و گفت:
«وَلا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِى أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْراً اللَّهُ أَعْلَمُ بِما فِى أَنْفُسِهِمْ».
قرآن چهارده قرن قبل به از بين بردن اين فاصله طبقاتى پرداخته است و آيات زيادى در قرآن وجود دارد كه بر تساوى بينِ مردم تأكيد و سفارش مىكند.
خداوند در سرگذشت حضرت نوح(ع) به اين نكته اشاره مىكند كه اشراف و ثروتمندان، هيچ گونه امتيازى بر ديگران ندارند.
جامعه انسانى مورد نظر خداوند، همان جامعهاى است كه در آن حقوق و واجبات رعايت شده و ميان مردم مساوات برقرار باشد. همچنين ملاك برترى ميان آنان را براساس علم و تقوا و خدمات ارزشمند آنان به جامعه خود قرار داده است.
در قرآن آمده است:
«إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ»
«هَلْ يَسْتَوِى الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ».
از ديدگاه قرآن، اگر ثروتمندان به نداى حق گوش فرا مىدادند، هيچگونه كشمكش و نزاعى ميان طبقات وجود نداشت.