همراه با پیامبران در قرآن

عفیف عبدالفتاح طباره؛ ترجمه: عباس جلالی، حسین خاکساران

نسخه متنی -صفحه : 300/ 6
نمايش فراداده

وظيفه پيامبرى

وظيفه پيامبرى در سه چيز خلاصه مى‏شود:

1. دعوت مردم به پرستش خدا و اعتقاد به يگانگى او؛

2. ايمان به جهان پس ازمرگ و پاداش اعمال؛

3. بيان دستورات و احكامى كه در آن صلاح و سعادت دنيا و آخرت انسان‏هاست.

ايمان به خدا

ايمان به خداوند در سرشت انسان‏هاست؛ زيرا هر انسانى خويش را متمايل به سوى نيرويى برتر ازنيروى خويش مى‏انگارد، ولى مردم در تعيين و مرزبندى آن نيرو و قدرت متفاوتند. برخى آن را به نيروى طبيعى و بعضى به بت‏هايى كه به دست خود مى‏ساختند و برخى ديگر، آن را به چيزهايى ديگر، تشبيه مى‏كردند.

پيامبران براى تصحيح اين گمراهى‏ها مبعوث شدند تا عقل و خِرَد مردم را به اعتقاد به خدا و يگانگى او رهنمون شوند. بنابراين نخستين دعوت و بزرگ‏ترين هدف پيامبران در هر زمان و محيطى، تصحيح اعتقاد مردم نسبت به خداى تعالى و رابطه بين بنده و پروردگار بوده است و نيز دعوت به اين كه دين خالص تنها از آن خدا بوده و پرستش، تنها او را سزد و اوست كه سود و زيان مى‏رساند و تنها او سزاوار پرستش و دعا و نيايش است.

لبه تيز حركت انبيا متوجه دوگانه پرستى و شركى بوده كه به گونه‏اى روشن و آشكار در بت‏پرستى و انسان پرستى و حتى پرستش صالحان و مقدسانِ زنده و مرده، تجسم يافته بود.

اگرعقل انسان به تنهايى و به طور مستقل بخواهد اين حقايق را دريابد، به هدف و خواسته خود نخواهد رسيد، به ويژه در امور غيبى كه انسان بدون يارى وحى -كه خداوند آن را به پيامبران ابلاغ كرده- توان شناخت آنها را ندارد.

فلسفه يونان و غير آن، در مسائل الهيات به تلاش پرداختند و آرا و نظرات سست، بيهوده و متناقضى را به ارمغان آوردند؛ از اين رو اخيراً انديشمندان با اعتماد بر انديشه خود، در تفسير اين الهيات به اختلاف پرداختند در حالى كه پيامبران در بيان اين مسائل و تبيين اين نيروى الهى، براهينى آوردند كه عقل و خِرَد به واسطه آن آرامش مى‏يابد.

ايمان به آخرت

بيان اين اعتقاد نيز ازجمله وظايف پيامبران است، چرا كه از امور غيبيه بوده و عقل، بدون هدايت پيامبران به فهم و درك آن دست نمى‏يابد.

بنابراين هر انسانى احساس مى‏كند كه اين زندگى، با سپرى شدن عمر به پايان نمى‏رسد، بلكه پس از مرگ، زندگى ديگرى وجود دارد كه به شكلى ديگر آن را به وجود مى‏آورد. اين احساس كلى را كه بيشتر مردم از آن برخوردارند نمى‏توان آن گونه كه دانشمندان مادّى مدعى هستند، از انحرافات و يا از اوهام عقل شمرد؛ زيرا عدم اذعان عقل به جهان پس ازمرگ، مصيبت روحى و اجتماعى بزرگى براى نوع بشر به شمار مى‏آيد.

هر انسانى در معرض مشكلاتى، همانند بيمارى‏ها، ستم‏ها و شكنجه‏ها و يا از دست دادن عزيزان است؛ بنابراين، اعتقاد به زندگى آخرت برتر از ميل به دنياست؛ زيرا در آن جا به انسان پاداشى عادلانه داده مى‏شود.

هم‏چنين ايمان به جهان آخرت و محاسبه اعمال، در انسان احساسى درونى به وجود آورده، او را به كار نيك وادار مى‏كند و از كار ناپسند باز مى‏دارد. انسان بدون هدايت و ارشاد پيامبران، آن گونه كه بايد و به دور از وهم و خيال، از توانِ درك خصوصيات اين پاداش عاجز است.

بيان احكام دين

از جمله وظايف پيامبران، راهنمايى مردم به سوى فضايلى است كه سعادت دنيا و آخرت آنها -به‏واسطه احكامى كه از خداوند دريافت مى‏كنند- در گرو كسب آن فضايل است؛ زيرا انسان‏ها نمى‏توانند با عقل و خِرَد خود، به تمام ارزش‏ها و رفتار بر اساس آن ارزش‏ها برسند، چرا كه انگيزه‏هاى غريزى، مصالح و خواهش‏هاى درونى آنها با يكديگر متفاوت است.

بنابراين چه بسا گاهى شرّ كه توأم با منافع مادى است، به صورت خير و خوبى جلوه مى‏كند و خوبى، به خاطر اين كه بر وفق مراد و هواهاى نفسانى نيست، رها مى‏شود.