خداوند از فرزندان يعقوب، يوسف(ع) را مختص نبوت گردانده است، در قرآن به زبان يكى از مؤمنان كه قوم خود را پند مىدهد، آمده است:
وَلَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالبَيِّناتِ فَما زِلْتُمْ فِى شَكٍّ مِمّا جاءَكُمْ بِهِ حَتّى إِذا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولاً؛
يوسف نيز قبلاً برايتان آيات و نشانهها آورده بود و پيوسته در آنچه كه برايتان آورده بود، شك و ترديد داشتيد تا اين كه از دنيا رفت، و سپس گفتيد:
خداوند هرگز پس از او پيامبرى را نخواهد فرستاد.
خداوند در قرآن سورهاى را به نام يوسف نامگذارى كرده و در آن زندگى حضرت يوسف و رنج و دشوارىهاى وى با برادرانش و همسر عزيز مصر، و زندان رفتن آن حضرت و دعوت او به سوى خدا و سپس بيرون رفتن از زندان و تعبير خواب پادشاه و واگذارى وزارت اقتصاد به او و آنگاه آمدن برادرانش به مصر در اثر قحطى، و سپس معرفى خود به برادرانش و ديگر مطالبى را كه بعداً به شرح آنها خواهيم پرداخت، بيان فرموده است.
1- صافات(37) آيات 112 - 113. 2- نساء (4) آيه 163. 3- ص (38) آيات 45 - 47. 4- اسرائيل از دو كلمه «اسراء» و «ايل» تركيب يافته است. اسراء، يعنى بنده، برگزيده، انسان، مهاجر و
ايل، يعنى الله، بنابراين، معناى آن عبدالله يا برگزيده خداست. و گفته شده معناى آن جنگنده و يا
سرباز خداست. همچنين مىگويند به معناى فرماندهى كه در راه خدا مبارزه مىكند نيز آمده است.