بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
حضرت ابراهيم خليل براى تفهيم خداپرستى از يك طرف با بت پرستان كه مجسمه هائى داشتند، و از طرف ديگر با قائلين به الوهيت ستارگان و ماه و خورشيد، كه براى خدا شريك قائل بودند، درگير بود. چنان كه در بابل و حران هجرتگاه دوم ابراهيم معابد و هياكلى به نام ستارگان ساخته بودند كه آنها را پرستش مى كردند.
در مناظره و محاجه با ستاره پرستان چنين آمده است ( چون پرده تاريك شب افق را فرو گرفت يكى از ستارگان را - ستاره زهره - بديد فرمود:
اين است پروردگار من .!
وقتى ستاره غروب كرد ابراهيم به جستجو پرداخت او را نيافت ، به آنان فرمود:
من خدايانى را كه غروب مى كنند دوست ندارم .
چون ماه بيرون آمد و طلوع كرد، فرمود:
اينست پروردگار من ؛ چون غروب و افول كرد فرمود:
اگر پروردگارم مرا هدايت نكند مسلما از گمراهان خواهم بود.
چون خورشيد طلوع كرد فرمود:
اين است پروردگارم ؛ چون غروب كرد در بيزارى از كار مشركان و كافران فرمود:
من روى دل و پرستش را به كسى متوجه مى دارم كه آسمانها و زمين را آفريده ، و از مشركان نيستم ...
آيا درباره خداى يكتائى كه مرا به راه راست هدايت كرده با من محاجه مى كنيد و از آنچه با او شريك مى پنداريد بيم ندارم (437)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
قال الله الحكيم :
( ان الشيطان للانسان عدو مبين ) (يوسف : آيه 5)
بدرستى كه شيطان براى انسان دشمن بسيار آشكار است .
امام صادق عليه السلام :
ليس لابليس اءشد من النساء والغضب (438)
براى شيطان لشگرى سخت تر از زن و غضب نيست .
در مقابل هدايت رحمانى ، ضلالت شيطانى وجود دارد. در درون انسان جنود رحمان يعنى عقل و جنود شيطان يعنى جهل دائما در نبرد هستند.
وقتى انسان مى تواند از دام شيطان و لشگريانش رهائى يابد كه تيرهاى او را بشناسد و از وسواس او در امان باشد، و اگر احيانا شيطان بر او غلبه پيدا كرد، به توبه از خدا، آمرزش و عفو را طلب كند تا مبادا لكه سياهى بر حريم قلبش منقش شود؛ و از شر او بخداوند رؤ وف پناه برد.
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
بعد از آنكه حضرت نوح از كشتى فرود آمد، شيطان به حضورش آمد و گفت :
ترا بر من حق و نعمتى است مى خواهم شكر نعمت ترا بجا آورده و عوض حق ترا بدهم !
فرمود: من اكراه دارم بر تو حقى داشته باشم و تو جزاى حق مرا بدهى ، بگو آنچه حق است ؟
گفت : من چقدر بايد زحمت بكشم تا يك نفر را گمراه كنم ، تو نفرين كردى و همه به نفرين تو هلاك شدند، حال من فعلا در آسايشم تا خلق ديگر به دنيا آيند و به تكليف رسند تا آنها را به معاصى دعوت كنم !!
الان به جهت اداى حق تو را نصيحت مى كنم ، از سه خصلت احتراز كن :
اول تكبر نكن كه من به واسطه آن بر پدر تو آدم سجده نكردم و از درگاه ربوبى رانده شدم .
دوم از حرص بپرهيز؛ كه آدم به واسطه آن از گندم خورد و از بهشت محروم گرديد.
سوم از حسد احتراز كن كه به واسطه آن قابيل برادر خود هابيل را كشت و به عذاب الهى هلاك شد(439).
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
روزى شيطان نزد حضرت موسى عليه السلام آمد و گفت :
تو پيامبر خدا هستى و من از مخلوقات گنه كار خدا مى باشم و مى خواهم توبه كنم ، تو از خدا بخواه تا توبه ام را بپذيرد.
موسى پذيرفت و براى او دعا كرد، خداوند فرمود:
اى موسى ، شفاعت تو را در حق او مى پذيرم ، به او بگو كه بر قبر حضرت آدم سجده كند تا توبه اش را بپذيرم .
موسى عليه السلام با شيطان ملاقات كرد و گفت :
با سجده بر قبر آدم توبه ات پذيرفته مى شود.
شيطان گفت : من بر آدم ، در وقتى كه زنده بود سجده نكردم ، اينك چطور بر قبر او كه مرده است سجده كنم ، هرگز چنين نخواهم كرد.!
آنگاه گفت : اى موسى ! تو بخاطر آنكه شفاعت مرا نزد خدا نمودى حقى بر گردنم پيدا كرده اى ، من به تو نصيحت مى كنم كه در سه جا مواظب من باش تا هلاك نشوى .
به هنگام غضب ، كه روح من در آن هنگام در قلب تو و چشم من در چشم تو مى باشد.
در جنگها، زيرا در آن هنگام من رزمندگان را به ياد زن و بچه و خويشان و اقوامش مى اندازم تا پشت به جبهه كرده و بگريزند .
هيچگاه با زن نامحرم در يك جا ننشين كه من بين تو و او وسوسه خوهم نمود(440).