بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
قال الله الحكيم :
( و اءطعموا القانع و المعتر ) (حج : آيه 36)
(قربانى حج را) به فقير قانع و فقيرى كه سؤ ال نمى كند اطعام دهيد.
پيامبر صلى الله عليه و آله :
كن قانعا تكن اءشكر الناس (629)
قانع باش تا از شاكرترين مردم باشى .
بجهت بزرگى شاءن قناعت ، اگر قانع قسم بخورد كه مالك دنيا و آخرت شده است خدا او را تصديق مى كند. بايد يقين داشت و تصديق كرد كه خداوند آن چه خواسته به بنده داده و همه داده ها عين حكم اوست .
آنكس كه قسمتهاى الهى را باور كرده ، به اسباب ظاهرى توجه نمى كند، و از فكر هم و زحمت بسيار در آسايش بسر مى برد.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:
(قناعت ملكى است كه زوال ندارد)، و اين صفت مركبى است كه بر رضاى حق سوار و صاحبش را به خانه حقيقى خود مى رساند پس بر آنچه خدا داده راضى و قانع ، و بر آن چه نرسيده بايد صبر نمود.(630)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
قناعت در همه زمان پسنديده و خداوند شخص قانع را دوست دارد، مخصوصا اين صفت در زمانى كه جامعه از نظر مواد غذائى در كمبود است ، بيشتر بايد مورد توجه قرار گيرد.
معتب كه عهده دار خدمات منزل امام صادق عليه السلام بود مى گويد:
بر اثر كمبود مواد غذائى در بازار مدينه قيمت اجناس بالا رفت .
امام عليه السلام بمن فرمود:
در منزل چه مقدار خوار و بار داريم ؟
عرض كرد: بقدر مصارف چندين ماه !
فرمود: همه آنها را در بازار براى فروش عرضه كن . معتب از سخن امام عليه السلام به شگفت آمد، عرض كرد اين چه دستور است كه مى فرماييد؟
امام عليه السلام سخن خود را دوباره تكرار كرد و با تاءكيد فرمود:
تمام خواروبار موجود در منزل را ببر و در بازار بفروش .
معتب گفت : دستور امام عليه السلام را اجرا نمودم و خواروبار موجود منزل را فروختم .
بمن فرمود: اينكه وظيفه داراى احتياجات غذاى منزل ما را مانند اكثر متوسط مردم روزبروز خريدارى كنى ، بعلاوه فرمود:
قوت خانواده ام بايد نصفش از جو و نيمش از گندم تهيه شود.(631)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
ابووائل مى گويد:
من و رفيقم بر سلمان وارد شديم .
سلمان فرمود:
اگر پيامبر صلى الله عليه و آله از تكليف براى ميهمان نهى نكرده بود خود را به زحمت افكنده و طعام خوبى براى شما تهيه مى كردم .
مقدارى نان و نمك حاضر كرد.
رفيقم گفت :
اگر با اين نمك قدرى سبزى هم بود بهتر بود! سلمان آفتابه خود را گرو گذاشت و مقدارى سبزى خريد.
پس از صرف غذا رفيقم در مقام شكر خدا گفت :
خدا را حمد مى كنم كه ما را به آنچه داده قانع گردانيده است (632).
سلمان فرمود:
اگر قانع بودى آفتابه ام به گرو نمى رفت (633)
(البته اين حكايت با مختصرى اختلاف كه آن شخص ابوذر بوده و بجاى سبزى نعناع بود، نيز نقل شده است ).