یکصد موضوع، پانصد داستان

علی اکبر صداقت

نسخه متنی -صفحه : 259/ 29
نمايش فراداده

4- متوكل و امام هادى عليه السلام

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

روزى امام هادى عليه السلام به مجلس ( متوكل خليفه عباسى ) وارد شد و پهلوى او نشست . متوكل در عمامه امام دقت كرد و ديد پارچه آن بسيار نفيس است ، از روى اعتراض گفت :

اين عمامه بر سر شما را چند خريده اى ؟

امام فرمود: كسى كه براى من آورده ، پانصد درهم نقره خريده است .

متوكل گفت : اسراف كرده اى كه پارچه اى به قيمت پانصد درهم نقره بر سر بسته اى .

امام فرمود: شنيده ام در اين روزها كنيز زيبائى به هزار دينار زر سرخ خريدارى كرده اى ؟

گفت : صحيح است .

امام فرمود: من عمامه اى به پانصد درهم براى شريف ترين عضو بدنم خريدارى كرده ام و تو هزار زر سرخ براى پست ترين اعضايت خريده اى ، انصاف بده كدام اسراف است ؟

متوكل بسيار شرمنده شد و گفت :

انصاف آن است كه ما را حق اعتراض ‍ نسبت به بنى هاشم نبود، و صد هزار درهم بابت صله اين جواب ، براى حضرت فرستاد.(94)

5- انصاف اباذر

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

در راه رفتن به جنگ تبوك (95) ابوذر سواريش كند بود و عقب افتاد، به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كردند:

ابوذر عقب ماند، فرمود: اگر در او خيرى باشد خدا او را به شما ملحق مى سازد.

ابوذر چون از شترش ماءيوس شد، آن را رها نمود و به راه افتاد. در يكى از منازل پيامبر صلى الله عليه و آله فرود آمدند، و يكى از مسلمين گفت :

يك نفر از راه دور دارد پياده مى آيد.

فرمود: خدا كند ابوذر باشد. چون خوب دقت كردند، گفتند:

يا رسول الله اباذر است ، سپس فرمود: خدا بيامرزد اباذر را تنها راه مى رود، تنها مى ميرد، تنها برانگيخته مى شود.

چون پيامبر صلى الله عليه و آله اباذر را ديد فرمود: او را آب دهيد كه تشنه است . هنگامى كه اباذر شرفياب حضور پيامبر صلى الله عليه و آله شد، ديدند ظرف آبى همراه دارد.

فرمود: اباذر آب داشتى و تشنگى كشيدى ؟

عرض كرد: آرى يا رسول الله صلى الله عليه و آله پدر و مادرم به قربانت ، در راه تشنه شدم ، به آبى رسيدم وقتى چشيدم ، آب سرد و گوارائى بود با خود گفتم :

(انصاف نباشد) از اين آب بياشامم مگر آنكه اول پيامبر صلى الله عليه و آله بياشامد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اباذر خدا ترا بيامرزد، به تنهائى زندگى مى كنى و غريبانه مى ميرى و تنها داخل بهشت مى شوى .(96)

4 : ايثار

بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم

قال الله الحكيم :

( و يوثرون على انفسهم و لو كان بهم خصاصة : اگر چه خود نيازمند به چيزى باشند ديگران را بر خويش مقدم دارند و ايثار كنند. ) (97)

قال رسول الله صلى الله عليه و آله :

( ايما امرء اشتهى شهوه فرد شهوته و اثر على نفسه غفرله : هر كس چيزى را شديدا بخواهد و خود را از آن خواهش نگه بدارد گناهانش آمرزيده شود ) (98)

شرح كوتاه

بالاترين درجات جود و بخشش ، ايثار است ، چه آنكه در ايثار هم با مال و هم با جان با نياز مبرم و ضرورى خود آن را به ديگران مى دهد و خود را فدا مى كند.

انفاق وجود مرتبه اش پائين تر از ايثار است ،:

در ايثار خشنودى خداى متعال بسيار در آن دخيل است ، چه آنكه كسى جانش را فداى شخصى مى نمايد كه در حال غرق شدن است ، تا شياد او را نجات بدهد و خود جان مى دهد و غرق مى شود، اينجا مدح حق درباره ايثارگر هزاران برابر انفاقى است كه انسان مى كند.