بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
قال الله الحكيم :
( انما المؤ منون اخوة به حقيقت همه مؤ منين با يكديگر برادر هستند ) (126)
قال الباقر عليه السلام :
( عليك باخوان الصدق فانهم عدة عند الرخا و جنة عند البلاء : بر توست كه برادران راستگو بگيرى كه هنگام بيچاره گى ذخيره و در موقع بلاء سپرند(127)
برادرى و رفاقت در هر زمان براى اهلش عزيز و لازم است . خداوند نعمتى بر بنده بمثل توفيق درك و صحبت دوستان دينى نداده است .
آيا نمى بينيد كه خداوند اول كرامتى كه به انبياء هنگام بعثتشان داد، دوست و برادر و ولى بوده است ، و اين دليل بزرگى است كه بعد از معرفت خدا و رسول ، نعمتى شيرين تر و پاك تر از برادرى در راه خدا و رفيق صالح نبوده است .
از دوستى و اخوت با كسانى كه بخاطر طمع يا خوردن و يا مقصدى دنيائى دارند بايد پرهيز كرد و برادر دينى كم با معرفت بهتر از زياد بدون معرفت مى باشد(128)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
امام باقر عليه السلام فرمود: جماعتى از مسلمين به سفرى رفتند و راه را گم كردند تا بسيار تشنه شدند. (از جاده به كنارى رفتند) و كفن پوشيدند و خود را به ريشه هاى درختان (مرطوب ) چسبانيدند.
پيرمردى سفيد پوشى نزد آنها آمد و گفت :
برخيزيد، باكى بر شما نيست ، اين آب است . آنها برخاستند و آشاميدند و سير آب گشتند.
گفتند: اى پيرمرد خدا ترا رحمت كند تو كيستى ؟
گفت : من از طايفه جنى هستم كه با رسول خدا صلى الله عليه و آله بيعت كردند. از پيامبر صلى الله عليه و آله شنيدم كه مؤ من برادر مؤ من ، و چشم و راهنماى اوست ، شما نبايد با بودن من از تشنگى از بين برويد.(129)
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيم
( محمد بن عجلان ) گويد:
خدمت امام صادق عليه السلام بودم كه مردى آمد و سلام كرد.
حضرت از او پرسيد:
حال برادرانت كه از آنها جدا شدى چطور بود؟
او ستايش نيكو و مدح بسيار نمود.
امام فرمود: ثروتمندان فقراء را عيادت مى كنند؟
گفتم : خيلى كم .
فرمود: ديدار و احوالپرسى ثروتمندان از فقراء چگونه است ؟
عرض كردم : اندك .
فرمود: دستگيرى توانگران از بينوايان چگونه است ؟
عرض كردم : شما اخلاق و صفاتى را ذكر مى كنيد در ميان مردم ما كمياب است ، فرمود: چگونه اينان خود را شيعه مى دانند (كه نسبت برادرى ميان پولداران با فقراء وجود ندارد).(130)