اخلاق سیاسی

ع‍ل‍ی‌ اص‍غ‍ر ال‍ه‍ام‍ی ‌ن‍ی‍ا؛ ت‍ه‍ی‍ه‌ک‍ن‍ن‍ده‌ پ‍ژوه‍ش‍ک‍ده‌ ت‍ح‍ق‍ی‍ق‍ات‌ اس‍لام‍ی‌ [س‍پ‍اه‌ پ‍اس‍داران‌ ان‍ق‍لاب‌ اس‍لام‍ی‌]

نسخه متنی -صفحه : 88/ 28
نمايش فراداده

سيره بزرگان

روش رهـبران معصوم و بزرگان دين از صدر اسلام تا كنون بر تعظيم شعائر استوار بوده و سلف صالح همواره بر اين مهم پاى فشرده اند، به عنوان نمونه :

1 ـ پـيـامـبـر اكـرم صـلّى اللّه عـليـه وآله در جـريـان هـجـرت و پـيـش از تـشـكـيـل حـكومت اسلامى ، با رهايى از محيط كفر زده مكّه و يافتن اوّلين فرصت ، به اقامه نماز پرشكوه و دشمن شكن جمعه مبادرت ورزيد.(152)

2 ـ در سـال نـهـم هـجـرى ، سـوره بـرائت (تـوبـه ) نازل شد، رسول خدا صلّى اللّه عليه وآله امير مؤ منان صلوات الله عليه را ماءمور كرد كه به مـكـّه برود و در آيين با عظمت حجّ، آيات نخست آن سوره را ـ كه اعلان برائت از مشركان است ـ با آداب خاصّى قرائت كند و در عمل كنگره بزرگ سياسى ـ عبادى حجّ را به همايش عظيم ( برائت از مشركان ) تبديل كند و بر محتوا و شكوه حج بيفزايد.(153)

3 ـ پـيـشـوايـان مـعـصـوم بـگـونه اى وصف ناپذير به شعار بزرگ اسلامى ـ نماز ـ اهتمام مى ورزيـدند و آن را بر هر كارى مقدّم مى داشتند؛ رسول اكرم (ص ) مى فرمود: ( نماز نور چشم من است .) (154) امام على (ع ) آنگاه كه وقت نماز مى رسيد، مضطرب مى شد و رنگ چهره اش دگرگون مى گشت و مى فرمود:

هنگام امانت الهى رسيده ، همان كه آسمانها و زمين از پذيرفتنش سرباز زدند.(155)

4 ـ حـضـرت سـيـدالشـهـدا عليه السلام يكى از دلايل خروج خود از مكّه به سوى كربلا را چنين بـيـان داشـتـه كـه قـصـد نـدارد بـا كـشـتـه شـدنـش در مـكـّه ، حـرمـت حرم خدا و مشاعر حجّ شكسته شود.(156)

5 ـ بـنـيانگذار جمهورى اسلامى و رهبر فقيد انقلاب نيز در سيره و سخن خويش و به مناسبتهاى گـونـاگـون ، از جـمـله در ايـّام حـج ، بـر تـعـظـيـم شـعائر الهى تاءكيد مى ورزيد، از جمله در وصيتنامه سياسى ـ الهى خود پيرامون نماز جمعه و بزرگداشت عاشورا چنين آورده است :

بـا كـمـال جـدّ و عـجز از ملتهاى مسلمان مى خواهم كه از ائمه اطهار و فرهنگ سياسى ، اجتماعى ، اقـتـصـادى ، نـظـامـىِ ايـن بـزرگ راهـنـمـايـان عـالم بـشـريـت بـطـور شـايـسـتـه و بـه جـان و دل و جـان فـشـانـى و نـثـار عـزيزان پيروى كنند... از آن جمله از نماز جمعه و جماعت كه بيانگر سـيـاسـى نـمـاز است هرگز غفلت نكنند كه اين نماز جمعه از بزرگترين عنايات حق تعالى بر جـمـهـورى اسـلامـى ايـران اسـت و از آن جـمله مراسم عزادارى ائمه اطهار و بويژه سيّد مظلومان و سـرور شـهـيدان حضرت ابى عبدالله الحسين ـ صلوات وافر الهى و انبيا و ملائكة الله و صلحا بر روح بزرگ حماسى او باد ـ هيچ گاه غفلت نكنند... .(157)

6 ـ رهـبـر عـزيـز و مـعظم انقلاب ، حضرت آية الله العظمى خامنه اى نيز با كردار و گفتار امام گونه خود همواره بر تعظيم شعائر روح بخش اسلام اصرار ورزيده كه اميدواريم با تاءسّى به بزرگان معصوم و جانشينان شايسته آنان ، ما نيز در راه پرصلابت ايشان گام برداريم .

آزادگـى و اسـتـقـلال فكرى

عـقل ، انديشه و تصميم گيرى از ويژگيهاى انسان است كه او را از ساير موجودات ، متمايز مى سـازد.

حـرّيـت ، آزادى ، آزادانـديـشـى ، اسـتـقـلال و واژگـانـى از ايـن قـبـيـل ، در قـامـوس زنـدگى آدمى ، جايگاهى ويژه دارد و مى توان گفت : انسانيت او فرايند چنين فـضـيـلتهايى است ؛ آن كه تن به بردگى مى سپارد، زندگى را بر خويش ، تلخ كرده و آن كه قدرت انديشيدن را ناديده مى گيرد، بر انسانيتش خط بطلان كشيده است .

اصالت آزادى و آزادگى

انـسـان مـاهـيـتى دوگانه دارد؛ نيمى خاكى و نيمى افلاكى ، نخست را ( جسم ) گوييم كه بايد ( آزادى ) داشـتـه بـاشـد و ديـگـرى ( روح ) اسـت كـه بـايد از ( آزادگى ) برخوردار باشد وگـرنـه ، بـرده ، بـى اراده ، سـفـله و بـى ارزش اسـت . ايـن دو خـصـلت ، لازم و ملزوم يكديگر نيستند، ممكن است تن ، برده باشد و روح آزاده يا تن ، آزاد باشد و روح فاقد آزادگى .

از ديـدگـاه اسـلام ، آزادى و آزادگـى ، هـمـزاد يـكـديـگـرنـد و انـسـان در اصل هم آزاد است و هم آزاده و اين ، ستم خود يا ديگران است كه او را به بردگى و بى ارادگى سوق مى دهد و تن يا فكرش را به زنجير مى كشد. سرور آزاد مردان ، امير مؤ منان عليه السلام ، در اين باره دو سخن نغز دارد:

( اَيُّهَا النّاسُ اِنَّ ادَمَ لَمْ يَلِدْ عَبْداً وَ لا اَمَةً وَ اِنَّ النّاسَ كُلُّهُمْ اَحْرارٌ) (158) اى مردم از حضرت آدم ، مرد يا زنِ برده متولد نشده است و همه مردم ، آزادند.

( لا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ فَقَدْ جَعَلَكَ اللّهُ حُرّاً) (159)

بنده ديگرى نباش كه خدا تو را آزاد آفريده است .