پيامبرى چون ابراهيم با آن همه مدح و ثنايى كه قرآن در حق او ابراز داشته و با آن تأكيد بر توحيد و خدا مدارى، بايستى پياده كننده روشهاى اصيل دعوت و مبتكر شيوههاى جديد تبليغ باشد.
و چنين بوده است كه قرآن دربارهاش فرموده: وَإبراهيمَ الَّذِى وَفَّى.(10)
(و همان ابراهيم كه وفا كرد.)
اينك به معرفى و شرح شيوههاى كلى دعوت ابراهيمى و روشهاى عملى آن مىپردازيم:
در محيط و اجتماعى كه شرك و كفر در آن ريشه دوانده و همه زواياى آن را فرا گرفته است، اظهار و ترويج توحيد مستلزم شجاعتى كم نظير است كه در شخصيت خدايى ابراهيم وجود داشت؛ او دربرابر پدر يا عمو، ادب و شجاعت را يكجا به ظهور مىرساند و به دعوت او مىپردازد، دربرابر گروههايى از مردم كه به پرستش اجرام آسمانى دلخوش بودند، به توحيد فرامىخواند. در مقابل نمرود نيز با همان صلابت مىايستد و نداى توحيد سر مىدهد؛
إِذْ قالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ ما هذِهِ التَّماثِيلُ الَّتِى أَنْتُمْ لَها عاكِفُونَ؛(11)
چون به پدر خوانده و قوم خود گفت: اين مجسمههايى كه ملازم آنها شدهايد چيستند؟
قالَ لَقَدْ كُنْتُمْ أَنْتُمْ وَآباؤُكُمْ فِى ضَلالٍ مُبِينٍ؛(12)
گفت: قطعاً شما و پدرانتان در گمراهى آشكارى بوديد.
قالَ بَلْ رَبُّكُمْ رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ الَّذِى فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلى ذلِكُمْ مِنَ الشّاهِدِينَ؛(13)
گفت: نه بلكه پروردگارتان، خداى آسمانها و زمين است، همان كسى كه آنها را پديد آورده است و من بر اين از گواهانم.
قالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لايَنْفَعُكُمْ شَيْئاً وَلايَضُرُّكُمْ أُفٍّ لَكُمْ وَلِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَفَلا تَعْقِلُونَ؛(14)
گفت: آيا به جز خدا چيزى را مىپرستيد كه هيچ سود و زيانى به شما نمىرساند؟
اف بر شما و آنچه غير از خدا مىپرستيد. مگر نمىانديشيد؟
در مناظره با نمرود :
إِذ قالَ إِبْراهِيمُ ربِّىَ الَّذِى يُحْيِى وَيُمِيتُ قالَ أَنا أُحْيِى وَأُمِيتُ قالَ إِبْراهِيمُ فَإِنَّ اللَّهَ يَأْتِى بِالشَّمْسِ مِنَ المَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ المَغْرِبِ؛(15)