در اين مرحله، برائت شكل جدىترى يافته و صورت مقابله و مواجهه قهر آميز به خود گرفت. وقتى استدلال ناصحانه و دلسوزى پدرانه و حتى اعتزال معترضانه كارگر نيفتاد و قوم ابراهيم سر در بتپرستى خويش داشتند و به هيچ نداى حقيقتى پاسخ مثبت نمىدادند، ابراهيم تصميم به مبارزه جدى و تلاش براى محو مظاهر شرك گرفت.
وى پيش از هر اقدامى با شجاعت تمام تصميم خويش را اعلام فرمود:
وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنامَكُمْ بَعْدَ أَنْ تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ.(41)
و آنگاه در فرصت مناسب با خشمى الهى و شجاعتى وصف ناپذير، اراده خود را عملى نمود؛
فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلّا كَبِيراً لَهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ؛(42)
پس آنها را - جز بزرگترشان را - ريز ريز كرد، باشد كه ايشان به سراغ آن بروند.
فَراغَ عَلَيْهِمْ ضَرْباً بِالْيَمِينِ؛(43)
پس با دست راست بر سر آنان زدن گرفت.
وقتى تمام روشهاى تبليغى و شيوههاى اقناعى كارگر نيفتاد، او ضمن پرهيز از نوميدى در پى يافتن عرصههاى جديد دعوت و ايجاد فرصتهاى نو بود كه هجرت به سرزمينى ديگر را اختيار كرد و در آنجا با تجديد بناى كعبه پايگاه جهانى توحيد را بنياد نهاد.
بى شك جدال ابراهيم با مشركان زمانش، درخشانترين جلوه جدال نيكو را در طول تاريخ انديشه بشرى رقم زده است. اين مجادلهها و محاجّههاى نيكو و هدفدار در عرصههاى گوناگون و با مخاطبان مختلف، مانند پدر، قوم، پادشاه و درباريان و اشراف صورت گرفته و تأثيرى شگرف بر دل و جان آنان بر جا نهاده است.
بى جهت نيست كه خداى تعالى، استدلالهاى او را به خود نسبت داده است:
وَتِلْكَ حُجَّتُنا آتَيْناها إِبْراهِيمَ عَلى قَوْمِهِ.
مناظره و مجادله ابراهيمى، يكى از شيوههاى استراتژيك عام دعوت اوست، كه خود حاوى روشهاى متعددى مانند روش استدراج، همراهى، خطاب توأم به عقل و دل، مقايسه و قول لين است و از سويى هر يك از مناظرههاى ابراهيم، حاوى نكات تبليغى قابل ملاحظهاى از قبيل تناسب با حال مخاطب، رعايت ادب و احترام وافر، بهكار گيرى مفاهيم متنوع و استفاده از هر فرصتِ حاصل شده است.