الَّذِى فَطَرَنِى فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ؛(37)و هنگامى كه ابراهيم به ناپدرى خود و قومش گفت: من واقعاً از آنچه مىپرستيد بيزارم، مگر آن كس كه
مرا پديد آورده و او البته مرا راهنمايى خواهد كرد.وَما كانَ اسْتِغْفارُ إِبْراهِيمَ لِأَبِيهِ إِلّا عَنْ مَوْعِدَةٍ وَعَدَها إِيّاهُ فَلَمّا
تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلَّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ؛(38)و طلب آمرزش ابراهيم براى پدرش جز براى وعدهاى كه بدو داده بود، نبود، پس هنگامى كه براى او روشن شد
كه وى دشمن خداست، از او بيزارى جست.
2 . برائت عملى
دومين مرحله برائت ابراهيم، اظهار بيزارى عينى و عملى است، كه به تناسب وضعيت مخاطبان و اصرار آنهابر عقايد باطل و بى اساس اتخاذ شده است: چون پيروان شرك، علاوه بر نپذيرفتن حق، مانع ترويج توحيد و
موجب آزار اهل توحيد مىشدند و امنيت آنان را سلب مىنمودند. اين مرحله از برائت به لحاظ ميزان شدت
برائت به چند مرحله تفكيك مىشود:
الف) مرحله برائت اعتزالى
آنگاه كه دربرابر پافشارى لجوجانه پدر و قوم بر انحرافات فكرى و عملى قرار گرفت تصميم به كنارهگيرى و اعتزال از قوم خويش اتخاذ كرد و رشته هر گونه وابستگى به آنان را قطع نمود؛وَأَعْتَزِلُكُمْ وَما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُوا رَبِّى.(39)گفتنى است، اين برائت از سوى ابراهيم، متعاقب خطاب خشونت آميز و عتاب آلود و تند پدر بود كه گفت:لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِىمَلِيّاً؛(40)اگر باز نايستى، تو را سنگسار خواهم كرد و برو و تا مدتى طولانى از من دور شو.