اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 269
نمايش فراداده

يعنى آيا زشتى اعمالتان را در حق يوسف و برادرش مى‏دانيد؟

و پيش از پايان سخن عذرى نيز بر ايشان طرح كرد كه شما جاهل بوديد و زشتى اين كار را نمى‏دانستيد. پس توبه كنيد و اين كلامى پر از شفقت و نصيحت بود نه با عتاب و سرزنش، و چنان كه اخلاق انبياست، او حق خدا را بر حق خويش برگزيد.(23)

آن‏گاه، انتقال يوسف از اين موضوع به ياد خدا جالب توجه است؛ هنگامى كه ايشان يوسف را شناختند، چنين گفت:

قالَ أَنَا يُوسُفُ وَهذا أَخِى قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَيَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لايُضِيعُ أَجْرَ المُحْسِنِينَ؛(24)

گفت: آرى من يوسفم و اين برادر من است. خدا بر ما منت نهاده است. به راستى كسى كه تقوا و صبر پيشه كند، خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى‏كند.

همچنين پس از اعتراف برادران به خطا و خيانت بزرگشان، بدون هيچ قدرت‏نمايى و رجزخوانى و توبيخ، با كمال مهر و عطوفت مى‏فرمايد:

قالَ لا تَثْرِيبَ عَلَيْكُمُ اليَوْمَ يَغْفِرُ اللَّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ ألْرّاحِمِينَ؛(25)

گفت: امروز بر شما سرزنشى نيست. خدا جملگى شما را مى‏آمرزد و او مهربانترين مهربانان است.

در اين‏جا نيز در آخرين جمله، آنها را به رحمت و غفران الهى توجه مى‏دهد.