اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 356
نمايش فراداده

لقمان، اسوه حكمت و فرزانگى

حكمت در لغت معناى جامع و وسيعى دارد كه بر هر سخن و نظريه محكم و پابرجا كه ضامن سعادت انسان است گفته مى‏شود، بنابراين هر نظريه سودمندى كه ضامن صلاح فرد و اجتماع باشد از مصاديق حكمت است.(7)

اما با توجه به گستره مفهوم حكمت، مى‏توان اين واژه را جامع فضايل نظرى و عملى دانست. حكيم در انديشه و رفتار بهترين و مناسب‏ترين مورد را برمى‏گزيند و پى مى‏گيرد.

لقمان در عرصه انديشه، با والاترين افكار و آرا به ارشاد مى‏پرداخت و در عرصه عمل نيز كامل‏ترين اخلاق و سلوك را به نمايش مى‏گذاشت. از اين رو، شخصيتش -كه مركب از انديشه و عمل او بود - الگوى تمام عيار مؤمنان و حق‏جويان بود؛ مهم‏ترين جلوه حكمت لقمانى شرك‏ستيزى او در همه فرصت‏ها بود كه در آيه زير منعكس است:

وَإِذْ قالَ لُقْمانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يا بُنَىَّ لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ؛(8)

و ياد كن هنگامى را كه لقمان به پسر خويش - در حالى كه او را اندرز مى‏داد - گفت: اى پسرك من، به خدا شرك مياور كه به‏راستى شرك ستمى بزرگ است.

يكى از جالب‏ترين مظاهر حكمت لقمان را در اين‏جا مى‏آوريم:

روزى مولايش دستور ذبح گوسفندى و طبخ بهترين عضو آن‏را به او داد، او دل و زبانش را آورد. باز دستور طبخ پليدترين اعضا را داد. لقمان اين بار نيز دل و زبانش را آورد.

مولا نگاهى تعجب آميز به او كرد و سبب را پرسيد. پاسخ داد:

إنّهما اطيب شى‏ء إذا طابا وأخبث شى‏ء إذا خبثا؛

اين دو پاك‏ترين چيزها هستند اگر پاك‏شوند و آلوده‏ترين اشياء هستند اگر ناپاك شوند.(9)

در روايتى كه حماد از امام صادق(ع) نقل مى‏كند جمع حكمت عملى و نظرى را در شخصيت لقمان مى‏توان مشاهده كرد:

از امام صادق(ع) درباره لقمان و حكمت خدادادش پرسيدم، فرمود: به‏خداوند سوگند فرزانگى لقمان به سبب دارايى، مقام خانوادگى و اجتماعى، قدرت جسمانى و يا زيبايى چهره به او ارزانى نگشت، بلكه وى مردى نيرومند در مسائل دينى (الهى) بود و پاكدامن، كم سخن، دل آرام، تيزبين، دورانديش، عبرت آموز و بسيار انديش بود و هرگز غضب نكرد وهيچ‏گاه با كسى شوخى نكرد و بر چيزى از امور دنيا شادى نكرد و از هيچ كارى از كارهاى دنيا اندوهگين نگشت.(10)