اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 408
نمايش فراداده

3 . استدلال خواهى

با وجود تأكيد و اصرار بر ديدگاه توحيدى و نفى تفكر چند گانه پرستى، اصحاب كهف در برخورد با مشركان، آنان را از مباحثه و مناظره و تبادل انديشه‏ها نااميد نمى‏كنند، بلكه از ايشان استدلال روشن و بينه آشكار مى‏طلبند. اين برخورد، الهام‏كننده شيوه‏اى مترقى در دعوت است كه بر آزادمنشى در تبليغ تأكيد مى‏ورزد و مورد عنايت ويژه قرآن مى‏باشد؛

لَوْلايَأْتُونَ عَلَيْهِمْ بِسُلْطانٍ بَيِّنٍ؛(10)

چرا بر حقانيت آنها برهانى روشن نمى‏آورند؟

پيش از آن نيز سخنى مى‏گويند كه خود حاوى نوعى استدلال بر توحيد است:

فَقالُوا رَبُّنا رَبُّ السَّمواتِ وَالأَرضِ؛(11)

پس گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمان‏ها و زمين است.

و آن استدلال اين است كه پروردگار و معبود شايسته، همان خالقى است كه از عهده آفرينش آسمان و زمين برآمده است.

خداى شما چه چيز را خلق كرده است؟!

لَنْ نَدْعُوَاْ مِنْ دُونِهِ إِلهاً لَقَدْ قُلْنا إِذاً شَطَطاً؛

هرگز به جز او خدايى را معتقد نخواهيم بود، كه در غير اين صورت سخن و عقيده ظالمانه و گزافه‏اى گفته‏ايم.

اينان با اين جمله چنين استدلال كردند كه اعتقاد به تعدد خدايان در مقايسه با اعتقاد توحيدى سخن ستمكارانه و ياوه‏اى است چون مبنا و دليلى ندارد. درباره شطط گفته‏اند: قول فيه ظلم مفرط و بعد عن الحق (سخنى كه حاوى ستم فاحش و دورى از حقيقت است).

بنابراين سايه استدلال و حكمت بر تمام گفتارهاى اصحاب كهف مشهود است و اين از روش‏هاى برجسته تبليغ ايشان به شمار مى‏رود.