شكى نيست كه خاتميت پيامبر اسلام(ص) در نبوت و رسالت، اتفاقى و بر حسب تصادف نبوده بلكه با توجه به لزوم هدايت بشر در همه زمانها، امرى كاملاً حسابشده است واين به معناى كمال و جامعيت رسالت آن بزرگوار است. و تا رسالتى كاملترين نباشد نمىتواند رسالت خاتم لقب گيرد.
اين رسالت كاملتر كه داعيه راهبرى تمام آدميان، نسلها و جوامع را در دورههاى مختلف دارد، لاجرم بايستى حاوى والاترين و كاملترين شيوههاى تبليغى و روشهاى دعوت باشد؛ روشهايى كه مهمترين ويژگى آنها جاودانگى خواهد بود تا براى هميشه الگوى پيروى تمام دين باوران مبلّغ باشد و ايشان را در مسير ارشاد و هدايت به كار آيد.
بنابراين اگر از پى كاملترين مجموعه شرايع آسمانى بكاويم، آن را در رسالت پيامبر خاتم خواهيم يافت و اگر در پى بهترين منظومه اخلاقى و عملى براى سعادت آدمى و شفاى بيمارىهاى روحى هستيم چارهاى جز تمسك به اخلاق نبوى نداريم، و نيز چنانچه به دنبال مؤثرترين و كاراترين دستورالعمل دعوت باشيم، تنها راه، پيروى از نظام تبليغى رسول اكرم است.
على(ع) در نهج البلاغه در اين خصوص مىفرمايد:
و لقد كان فى رسول الله كاف لك فى الاسوة؛(8)
از لحاظ اسوه و الگوى عمل، رسولخدا براى تو كافى است (و از ديگر الگوها بىنيازمىكند).
با توجه به امكان دستيابى به تاريخ و سيره درخشان نبى گرامى اسلام از طريق منابع مختلف، شيوههاى تبليغى آن حضرت بيش از ساير پيامبران قابل احصا و استقصاست. مهمتر از همه اين كه قرآن به عنوان مرامنامه تبليغ و دعوت الىالله، كتاب دعوت پيامبر اسلام است و علاوه بر شيوههاى پيامبران پيشين، حاوى روشهاى بديع و بى سابقه رسولخدا در تبليغ مىباشد.
بنابراين در بررسى و تحليل شيوههاى آن حضرت در مرحله اول آيات قرآن مد نظر و مورد توجه قرار گرفته و در مرحله بعد، روايات كتب سيره و حديث، مورد استناد بوده است؛