اسوه های قرآنی و شیوه های تبلیغی آنان

مصطفی عباسی مقدم

نسخه متنی -صفحه : 429/ 61
نمايش فراداده

مفسر ارجمند، سيد قطب در ذيل آيه فوق مى‏گويد:

اين نوعى مساومه (چانه زدن) است، چنان كه در تجارت مرسوم است و درنهايت امر، دو طرف به هم مى‏پيوندند، اما انسان معتقد هرگز چنين نمى‏كند. روايات متعددى مبنى بر سازش و گرايش مشركان به اسلام به شرط سازش و مداهنه رسول گرامى و ترك معايب بت‏ها و پيروى از بعض عقايد آنها به منظور حفظ آبروى ايشان دربرابر توده‏هاى عرب در تاريخ ذكر شده است، ولى چون اين درخواست‏ها در مورد اصل ديانت و عقايد بنيادين بود، هيچ‏گونه سازش و نرمشى را از سوى پيامبر در پى نداشته است. اما در خارج از اين قلمرو، پيامبر اسلام آسانگيرترين، نيكوكارترين و باگذشت‏ترين مردم بود.(12)

وى آن‏گاه چند نمونه از اين برخوردها را برمى‏شمرد. استاد شهيد مطهرى، در تبيين پاى‏بندى پيامبر به تحكيم اصول و اجراى حدودالهى در مقابل نرمش و مداراى او در امور فردى و حقوق شخصى چنين‏مى‏گويد:

پيامبر در مسائل اصولى هرگز نرمش نشان نمى‏داد، در حالى كه در مسائل شخصى فوق‏العاده نرم و مهربان بود و فوق العاده عفو و گذشت داشت، اينها نبايد با يكديگر اشتباه شوند.(13)

استاد شهيد مرتضى مطهرى در ادامه بحث، پس از ذكر نمونه‏اى از نرمش پيامبر دربرابر يهودى شاكى و مدعى و حتى تحمل خشونت وى، ماجراى دزدى همسر يكى از اشراف قريش و عدم نرمش پيامبر در خصوص اجراى حكم و نپذيرفتن هرگونه وساطت را به تفصيل مطرح مى‏سازد.(14)

نويسنده ديگر سيره نبوى، در اين باره مى‏نويسد:

پس از علنى شدن دعوت، مشركان قريش و اشرافيت عرب تلاش كردند تا نهضت به‏پاخاسته عليه منافع خود را نابود ساخته... و حداقل جلوى رشد آن را گرفته، متوقفش سازند و آن‏گاه به انحرافش كشند و در اين راه، همه امكانات و لوازم را به كار گرفتند؛ تحبيب، تطميع، تهديد و چون سودى نبخشيد، تهمت، شكنجه، آزار، اقدام براى قتل و در نهايت محاصره اقتصادى و سياسى همه جانبه.

آنها همه توان و سياست و كياست خود را به كار گرفتند؛ فشار، ديپلماسى، فشار و ديپلماسى توأمان؛ اما هيچ‏كدام، پيامبر را به مداهنه نكشيد.»(15)